شنبه دست به هیچ کاری نمیزنند. بنابراین، ما از غفلت آنها استفاده کنیم و شبانه حمله ببریم. شورا هر سه پیشنهاد را رد کرد و گفت: ما هرگز دست از آیین خود و تورات برنمیداریم و زندگی برای ما پس از زنان و کودکان خود لذتبخش نیست. طرح سوم نیز از نظر عقاید مذهبی قابل اجرا نیست، زیرا ممکن است گرفتار خشم الهی شویم، هم چنان که اقوام قبل از ما بر اثر عدم مراعات حقوق و احترام شنبه دچار قهر خداوند شدند. [1] برای شناسایی روحیه اعضای شورا، گفتوگوهای آنان بهترین راهنمای ما است. رد طرح نخست، حکایت از آن دارد که آنان یک جمعیت لجوج و معاند بودند، زیرا اگر به راستی- چنان که رهبر آنان گفت- از نبوت پیامبر آگاه بودند، ایستادگی در برابر او معنایی جز لجاجت نخواهد داشت. طرح دوم و گفتوگویی که درباره آن انجام گرفت، شاهد روشنی است که این طایفه مردم سنگدلی بودهاند، زیرا کشتن کودکان و زنان معصوم و بیگناه، بدون قساوت شدید، امکانپذیر نیست. قابل توجه اینکه، شورا این طرح را بدین دلیل رد کرد که زندگی پس از آنها برای ما لذتبخش نخواهد بود. هیچ کس نگفت که این بیچارهها چه گناهی مرتکب شدهاند که ما آنها را ذبح کنیم و اگر محمد بر آنان مسلط شود، هرگز آنها را نمیکشد و ما پدران مهربان چگونه دست به چنین کاری بزنیم! طرح سوم حاکی است که آنان قدرت معنوی و آشنایی پیامبر را به فنون نظامی و قوانین دفاعی، درست ارزیابی نکرده بودند و تصور میکردند که رهبر بزرگ اسلام، در شب و روز شنبه احتیاط را رعایت نمیکند؛ آن هم درباره دشمنی مثل یهود که به حیله و نیرنگ معروف است. بررسی واقعه احزاب ثابت میکند که افراد خردمند در میان این دسته، بسیار کم [1]. سیره ابن هشام، ج 2، ص 235.