responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : فروغ ابدیت المؤلف : سبحانی تبریزی، جعفر    الجزء : 1  صفحة : 580

چیزی نگذشت که زید بالای چوبه دار ظاهر شد و مرغ روحش به ملکوت شتافت و در راه دفاع از حریم حقیقت و نشر آیین اسلام و مبارزه با شرک دست از زندگی شست.
نفر دوم «خبیب» مدت‌ها در بازداشت بود، شورای مکه تصمیم گرفت او را نیز در «تنعیم» به دار آویزد. [1] وی در کنار چوبه دار، از مقامات رسمی مکه اجازه گرفت که دو رکعت نماز بگزارد. سپس آن را با کمال اختصار به جای آورد و رو به سران قریش کرد و گفت: اگر گمان نمی‌کردید که من از مرگ ترس و واهمه دارم، بیش از این نماز می‌گزاردم [2] و رکوع و سجود نماز را طول می‌دادم. سپس روی به آسمان کرد و گفت:
خداوندا! ما به مأموریتی که از جانب پیامبر داشتیم، عمل کردیم. در این هنگام، فرمان اعدام صادر شد و خبیب به دار آویخته شد. او بر سر دار می‌گفت: خدایا تو می‌بینی، یک دوست در اطراف من نیست که سلامم را به پیامبر برساند. خدا! تو سلامم را به او برسان.
گویا احساس‌های مذهبی این مرد روحانی، «ابو عقبه» را سخت ناراحت کرد، که برخاسته ضربتی بر پیکرش وارد ساخت و او را کشت.
بنا به نقل ابن هشام، [3] پیش از آن‌که بمیرد اشعاری چند روی چوبه دار سرود که ما مضمون دو بیت آن را در اینجا می‌آوریم:
به خدا سوگند! اگر مسلمان بمیرم غصه‌ای ندارم که در کدام منطقه به خاک سپرده شوم.
این مرگ رقت‌بار من در راه خدا است و اگر او بخواهد، این شهادت را بر اعضای قطعه‌قطعه من مبارک می‌سازد! [4]


[1]. واقدی می‌گوید: هر دو اسیر در یک روز به دار آویخته شدند «المغازی، ج 1، ص 358».
[2]. همان، ص 359.
[3]. سیره ابن هشام، ج 2، ص 17.
[4].
فو اللّه ما أرجو إذا متّ مسلماعلی أیّ جبّ کان فی اللّه مصرعی
و ذلک فی ذات الإله و إن یشأیبارک علی أوصال شلو ممزع
اسم الکتاب : فروغ ابدیت المؤلف : سبحانی تبریزی، جعفر    الجزء : 1  صفحة : 580
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست