responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : فروغ ابدیت المؤلف : سبحانی تبریزی، جعفر    الجزء : 1  صفحة : 573

ندای منادی پیامبر به گوش جوانی از قبیله «بنی عبد الاشهل» رسید، در حالی که او با برادر خود با بدن مجروح در رخت‌خواب افتاده بود. این ندا، طوری آن‌ها را تکان داد که با اینکه تنها یک اسب سواری داشتند و حرکت کردن از جهاتی توأم با مشکلات بود، به یک دیگر گفتند: هرگز سزاوار نیست، پیامبر به جهاد برود و ما از او عقب بمانیم. این دو برادر با اینکه مرکب خود را به تناوب سوار می‌شدند، خود را به سربازان اسلام رسانیدند. [1]


حمراء الأسد

[2] پیامبر «ابن امّ مکتوم» را جانشین خود در مدینه قرار داد و در «حمراء الأسد» که هشت میلی مدینه است، موضع گرفت. «معبد خزاعی» رئیس قبیله «خزاعه» با اینکه مشرک بود، به پیامبر اسلام تسلیت عرض کرد. تمام افراد قبیله خزاعه همواره از اسلام پشتیبانی می‌کردند. «معبد» به منظور خدمت به پیامبر از «حمراء الأسد» عازم «روحاء» مرکز ارتش قریش گردید و با ابو سفیان ملاقات کرد و چنین دریافت که ابو سفیان تصمیم گرفته به سوی مدینه برگردد، و باقی مانده قدرت مسلمانان را از بین ببرد. معبد او را از مراجعت منصرف ساخت و گفت: هان ای ابو سفیان! محمد اکنون در «حمراء الأسد» است و با قدرت سربازان بیشتر، از مدینه خارج شده و آن‌هایی هم که دیروز در نبرد شرکت نکرده بودند، امروز در رکاب ایشانند.
ابو سفیان! من چهره‌هایی دیدم که از شدت غیظ و خشم برافروخته شده بودند و من تاکنون در عمرم چنین قیافه‌هایی را ندیده‌ام و مسلمانان از بی‌انضباطی دیروز سخت پشیمانند. او به قدری از قدرت ظاهری و عظمت روحی و روانی مسلمانان سخن گفت که ابو سفیان را از تصمیم خود منصرف ساخت.



[1]. همان.
[2]. گروهی رفتن پیامبر را تا «حمراء الأسد» برای تعقیب دشمن، غزوه مستقل شمرده، و برخی نیز آن را دنباله غزوه «احد» دانسته‌اند.
اسم الکتاب : فروغ ابدیت المؤلف : سبحانی تبریزی، جعفر    الجزء : 1  صفحة : 573
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست