نمیداد»؛ استاد به من گفت: منظور از فلان و فلان، همان کسانیاند که پس از پیامبر مقام و منصب به دست آوردند و راوی از ترسی که از تصریح به نام آنها داشت و احترامی که میبایست به آنان قایل شود، صریحا نخواسته اسم آنها را بیاورد. همچنین نامبرده در شرح خود نقل کرده که عموم راویان اتفاق دارند که خلیفه سوم از کسانی است که در آن لحظه حساس، در میدان پایدار و ثابت نبوده است. شما در آینده، درباره یکی از بانوان فداکار اسلام، به نام «نسیبه» که در میدان احد، از پیامبر دفاع کرده است، جملهای از پیامبر خواهید خواند و در آن به طور کنایه از مقام و شخصیت گروه فراری کاسته شده است. ما هرگز نظر بدی با هیچ یک از یاران پیامبر نداریم، منظور حقیقتیابی و واقعگویی است. به همان اندازه که فرار آنها را نکوهش میکنیم، از ثبات و پایداری دسته دیگر- که سرگذشت آنها را بعدا خواهید خواند- تعریف و تمجید کرده و کردار آنها را ارج مینهیم.
پنج نفر برای کشتن پیامبر همپیمان میشوند
در آن لحظه که ارتش اسلام پراکنده شده بود، با اینکه حمله از هر طرف متوجه شخص پیامبر بود، پنج قهرمان نامی قریش تصمیم گفتند به هر قیمت که باشد به زندگی پیامبر خاتمه دهند. این افراد عبارتند از: 1. عبد اللّه بن شهاب که پیشانی پیامبر را مجروح ساخت؛ 2. عتبه فرزند ابی وقاص که با پرتاب کردن چهار سنگ، دندان رباعی سمت راست پیامبر را شکست؛ 3. ابن قمیئه لیثی، زخمی بر چهره رسول خدا وارد ساخت که به دلیل شدت آن حلقههای کلاهخود، در گونههای پیامبر فرورفت. «ابو عبیده جراح» این حلقهها را با دندانهای خود درآورد و چهار دندان او در این بین شکست؛ 4. عبد اللّه بن حمید که در حین حمله، به دست قهرمان اسلام «ابو دجانه» کشته شد؛