کشیده و به این فکر بودند که به «عبد اللّه بن ابی» متوسل شوند تا بر ایشان از ابو سفیان امان بگیرد، چنین توبیخ مینماید: محمد فقط پیامبری است [از جانب خداوند] پیش از او پیامبرانی آمدهاند و رفتهاند هرگاه بمیرد و یا کشته شود، آیا شما به افکار و عقاید جاهلیت برمیگردید؟ هر کس عقبگرد کند به خدا ضرری نمیزند، خداوند سپاسگزاران را سزای نیک میدهد. [1] تجربیات تلخ
از بررسی وقایع احد، تجربههایی تلخ و شیرین، به دست میآید و به خوبی قدرت پایداری و ثبات گروهی و ناپایداری دسته دیگری ثابت میگردد. با توجه به رویدادهای تاریخی این نکته به دست میآید که نمیتوان تمام مسلمانان را، از این نظر که اصحاب پیامبرند، ملازم باتقوا و عدالت دانست، زیرا کسانی که تپه تیراندازان را خالی گذاشتند و یا در لحظههای حساس از کوه بالا رفتند و ندای پیامبر را نادیده گرفتند، از همان اصحاب پیامبر گرامی بودند. «واقدی» تاریخنگار بزرگ اسلام مینویسد: روز «احد» هشت نفر با پیامبر تا سر حدّ بذل جان بیعت کردند. سه تن از مهاجر (علی، طلحه و زبیر) و پنج نفر از انصار بود و جز این هشت نفر، همگی در لحظه خطر فرار کردند. ابن ابی الحدید [2] مینویسد: در مجلسی در سال 608 در بغداد کتاب المغازی واقدی، را نزد دانشمند بزرگ «محمد بن معد علوی» میخواندم، هنگامی که مطلب به اینجا رسید که محمد بن مسلمه صریحا نقل میکند: «من در روز احد با چشمهای خود دیدم که مسلمانان از کوه بالا میرفتند و پیامبر آنان را به نامهای مخصوص صدا میزد و میفرمود: الیّ یا فلان الیّ یا فلان و هیچ کس به ندای رسول خدا جواب مثبت