آیا به فرمان خدا در اینجا فرود آمدید، یا اینکه اینجا را برای نبرد مناسب دیدید؟ پیامبر فرمود: دستور خاصی در این قسمت وارد نشده است و اگر نقطه مناسبتری در نظر شما است بگویید. چنان چه مصالح جنگی اقتضا کند تغییر مکان میدهیم. «حباب» گفت: مصلحت این است که در کنار آبی که به دشمن نزدیک است فرود آییم؛ سپس کنار آن حوضی بسازیم که برای خود و چهارپایان همیشه آب در اختیار داشته باشیم. حضرت نظر افسر خود را پسندید و فرمان حرکت داد. این جریان به خوبی میرساند که پیامبر گرامی در امور اجتماعی به مشورت و رعایت افکار عمومی فوق العاده اهمیت میداد. [1] «عریش» یا برج فرماندهی
سعد معاذ، به پیامبر عرض کرد: بهتر است برای شما سایبانی روی تپه بلندی بسازیم که سرتاسر میدان نبرد چشمانداز آن باشد و پاسدارانی از آن مراقبت کنند و فرمان فرمانده کل قوا با افراد خاصی به فرماندهان جزء برسد. بالاتر از همه اینکه اگر ارتش اسلام در این نبرد پیروز گردند چه بهتر و اگر در این نبرد شکست خوردند و کشته شدند، شما با شتران تندرو، همراه پاسداران برج فرماندهی، با انجام دادن یک رشته عملیات «تأخیری» که دشمن را از پیش روی بازدارد خود را به مدینه برسانید. در آنجا مسلمانان زیادی هستند که از وضع ما بیاطلاعند و اگر از اوضاع آگاه گردند از شما کاملا حمایت میکنند و به پیمانی که با تو بستهاند تا آخرین لحظه زندگی عمل خواهند کرد. پیامبر در حق «سعد معاذ» دعا فرمود و دستور داد که پناه گاهی روی تپهای که مشرف به میدان باشد بسازند و مقر فرماندهی را به آنجا انتقال دهند.
[1]. سیره ابن هشام، ج 1، ص 620 و تاریخ طبری، ج 2، ص 144.