دستبردی به کاروان قریش نزدند. وانگهی هدف بسیاری از این اعزامها، کسب اطلاع و گزارش اخبار بود و جمعیتهای هشت نفری، شصت و هشتاد نفری هرگز به کار غارت نمیآیند؛ در صورتی که پاسبانان و نگهبانان کاروانها بیش از اینها بودند. اگر واقعا هدف جمع مال و ثروت بود، پس چرا تنها به قریش حمله میکرد و به کاروانهای دیگر دست نمیانداخت؟ چرا در اعزامها و شرکتها دست به یک برگ در اموال مردم نزدند؟ اگر هدف یغماگری بود، چرا فقط مهاجران را اعزام میکرد و از انصار غالبا در این مورد کمک نمیگرفت؟ گاهی میگویند: منظور انتقامجویی از قریش بود، زیرا پیامبر و یارانش به یاد شکنجهها و آزارهای مکیان میافتادند؛ حس انتقامجویی و غرور ملی آنها بیدار میشد و تصمیم میگرفتند که شمشیری بکشند، انتقامی بگیرند و خونی بریزند. این نظر از جهت سستی و بیپایگی کمتر از اولی نیست، زیرا شواهد زنده فراوانی در متون تاریخ است که آن را تکذیب میکند و آشکارا میرساند که هرگز هدف اساسی از اعزام این دستهها، جنگ، خونریزی و انتقامجویی نبوده است. به دلایل زیر این نظریه مردود است: الف) هرگاه نظر پیامبر از اعزام این دستهها، جنگ و نبرد و اخذ غنایم بود؛ در این صورت لازم بود بر تعداد افراد اعزامی بیفزاید و سپاهی مجهز و آماده روانه کرانههای دریا بکند. در صورتی که حمزة بن عبد المطلب را با سی نفر و عبیدة بن حارث را با شصت نفر و سعد بن ابی وقاص را با نفرات ناچیزی برای مأموریت اعزام کرد و نیروهای قریش که برای محافظت و پاسبانی کاروان انتخاب شده بودند، چند برابر اینها بودند. «حمزه» با سیصد نفر و «عبیده» با دویست نفر از قریش رو به رو شدند. به خصوص، هنگامی که خبر هم پیمان شدن مسلمانان با قبایل به گوش «قریش» رسید، آنان بر تعداد پاسبانان کاروان افزودند. وانگهی اگر فرماندهان، مأمور بر جنگ و نبرد بودند، چرا قطره خونی در اکثر این اعزامها از کسی ریخته نشد و در برخی با وساطت «مجدی بن عمرو» هر دو طرف از هم فاصله گرفتند؟