خلاصه، هدف این بود که قریش بیدار شوند و با در نظر گرفتن این مراتب به مسلمانان آزادی تبلیغ بدهند و راه را برای زیارت خانه خدا و ترویج آیین یکتاپرستی باز کنند تا اسلام با منطق نیرومند خود در قلبها نفوذ کند و در پرتو آزادی، نور اسلام در تمام نقاط شبه جزیره و مرکز عربستان جلوهگر شود. گوینده هر اندازه قوی و توانا باشد، مربی و معلم هر اندازه اخلاص و پشتکار داشته باشد، تا در محیط آزاد و بیمانع قرار نگیرد و تا اصول آزادی و دموکراسی مستقر نشود، به طور شایسته موفق به روشنگری و هدایت قلبها و اشاعه فکر خود نمیشود. مانع بزرگ برای پیشرفت اسلام، خفقان محیط و سلب آزادی مطلق بود که قریش به وجود آورده بودند. یگانه راه برای برانداختن این مانع، تهدید خطوط اقتصادی آنان بود و این نقشه با مانورهای رزمی و پیمانهای نظامی عملی میشد.
نظریه خاورشناسان در این حوادث
خاورشناسان در تحلیل این حوادث سخت دچار اشتباه شدهاند و سخنانی گفتهاند که با قراین و شواهدی که در متن تاریخ است کاملا مخالفت دارند. آنان میگویند: غرض این بود که پیامبر از طریق دستبرد و مصادره اموال قریش، بر نیرومندی خود بیافزاید؛ در صورتی که این نظر با روح مردم یثرب سازش ندارد، زیرا چپاول و غارتگری، کار بادیهنشینهای دور از تمدن است و مسلمانان یثرب، عموما زراعت پیشه بودند و در طول زندگی، کاروانی را غارت نکرده و یا اموال قبایل خارج از محیط خود را به یغما نبرده بودند. جنگهای اوس و خزرج نیز جنبه محلی داشت که آتش افروز آن، یهود بود. اینان برای تحکیم موقعیت خود و تضعیف نیروهای عربی به آن دامن میزدند. مسلمانان مهاجر که دور پیامبر بودند با اینکه اموال آنان از طرف مکیان مصادره شده بود، هرگز در صدد جبران نبودند. به دلیل اینکه پس از نبرد «بدر» دیگر