در برابر نص است و کوچکترین ارزشی ندارد. این نوع اجتهاد باطل در مقابل آیات و روایات، سبب شد که گروهی جنایت جنایتکاران را از طریق «اجتهاد» توجیه کنند.
دایه مهربانتر از مادر
ما جملهای بهتر از این پیدا نکردیم که واقعیت مورّخ قرن هشتم اسلامی، یعنی ابن کثیر شامی، مؤلف البدایة و النهایه را با آن معرفی کنیم. وی در صدد هواداری از معاویه برآمده و مینویسد: [1] از اینکه پیامبر قاتلان عمار را ستمگر خوانده، لازم نیست آنها در واقع کافر باشند، زیرا آنان اگر چه راه غلطی پیمودند، بر علی خروج کردند، ولی از آنجا که در این اقدام از روی عقیده و ایمان به صحت کار (اجتهاد) وارد شدند، از این نظر نمیتوان آنان را تکذیب و تکفیر کرد. سپس میگوید: مقصود پیامبر از جملهای که فرموده: عمار آنها را به بهشت دعوت میکند، ولی قاتلان عمار او را به دوزخ، [2] این است که عمار آنها را به توحید کلمه و اتحاد دعوت میکند (و این همان بهشت است)، ولی قاتلان عمار میکوشند که معاویه را بر علی که شایستهترین افراد به خلافت بوده مقدم بدارند و در هر قطری از اقطار اسلامی حاکمی پدید آورند و در نتیجه شکاف عمیقی میان مسلمانان به وجود آید، اگر چه خود آنان متوجه این نتیجه نبودند (و این همان دوزخ است). ما هرچه فکر میکنیم که برای این تأویل، نامی پیدا کنیم، جز تحریف حقایق نامی به نظر ما نمیرسد. سرجنبانان «فئه باغیه»، با آن زبردستی که در تکذیب و تحریف حقایق داشتند؛ نتوانستند این حقیقت روشن را انکار کنند. با اینکه این حکم غیبی درباره آنان وارد شده و مورخی مانند ابن کثیر، بسان دایه مهربانتر از مادر، دست به تحریفی زده که خود آنان نیز از آن غافل بودند. «احمد بن حنبل» میگوید: دو نفر بر معاویه وارد شدند و هر کدام مدعی بودند که
[1]. البدایة و النهایة، ج 2، ص 218. [2]. یدعوهم إلی الجنّة و یدعونه إلی النّار.