که نمایندگان قبیله «ثقیف» از دیدن این منظره سخت تکان خوردند و از کوشش مسلمانان در فراگرفتن احکام و معارف انگشت تعجب به دندان گرفتند. امور قضایی و فصل خصومات و محکوم ساختن بزهکاران در مسجد انجام میگرفت و مسجد در آن روز یک دادگستری به تمام معنا بود که عموم کارهای دادخواهی در آنجا صورت میپذیرفت. گذشته از این، پیامبر خطابههای آتشین خود را برای اعزام مردم به جهاد و مبارزه با کفر و شرک، در آنجا ایراد میفرمود. شاید یکی از اسرار اجتماع امور دینی و تعلیمی، در مسجد این بود که رهبر عالی قدر اسلام میخواست عملا نشان بدهد که علم و ایمان با یک دیگر توأم و همراهاند و هرکجا که مرکز ایمان باشد، باید مرکز علم و دانش شود. و اگر امور قضایی و خدمات اجتماعی و تصمیمات جنگی در مسجد صورت میگرفت، برای این بود که برساند که آیین وی آیین معنوی محض نیست که با امور مادی و زندگی دنیوی سرو کاری نداشته باشد، بلکه آیینی است که مردم را به تقوا و ایمان دعوت میکند و از تدابیر امور زندگی و اصلاح اوضاع اجتماعی آنان غفلت نمیکند. این هم آهنگی (هم آهنگی علم و ایمان)، تاکنون نصب العین مسلمانان بوده است، حتی بعدها که مراکز آموزشی به صورت خاصی درآمدند؛ همواره مدارس و دانشگاهها را در کنار مساجد جامع میساختند تا به جهانیان ثابت کنند که این دو عامل خوشبختی از هم جدا نیستند.
داستان عمار
زمینی که شتر پیامبر در آنجا زانو زد، به قیمت ده دینار برای ساختمان مسجد خریداری گردید. تمام مسلمانان در ساختن و فراهم کردن وسایل ساختمانی شرکت کردند، حتی پیامبر نیز مانند سایر مسلمانان از اطراف سنگ میآورد. «اسید ابن حضیر» جلو رفت و عرض کرد: ای رسول گرامی مرحمت کنید تا سنگ را من ببرم.