مانند دو دفعه پیش، در بازگشت هم دیگر را ملاقات و اقرار کردند که در برابر جذابیّت دعوت و آیین قرآن تاب مقاومت ندارند، ولی برای پیشگیری از حوادث ناگوار، با هم پیمان بستند که برای همیشه این کار را ترک کنند. [1] 4. جلوگیری از اسلام آوردن افراد
در پی «تحریم استماع قرآن» برنامه دیگری را آغاز کردند. افرادی که از دور و نزدیک، تمایلاتی به اسلام پیدا میکردند و رو به مکّه میآوردند؛ جاسوسان قریش، در نیمه راه یا هنگام ورود به شهر مکّه با آنها تماس میگرفتند و با عناوین مختلف از اسلام آوردن آنان جلوگیری مینمودند. 1. «اعشی» یکی از شاعران زبردست دوران جاهلیت بود و اشعار او نقل مجالس بزم «قریش» بود. وی در پایان عمر که پیری بر او غلبه کرده بود، شمّهای از آیین توحید و تعالیم عالی اسلام به گوشش رسیده بود. او در نقطهای دور از «مکّه» زندگی میکرد و هنوز آوازه نبوّت پیامبر در آن نقاط خوب منتشر نشده بود، ولی آنچه که از تعالیم اسلام به طور اجمال شنیده بود، طوفانی در کانون وجودش پدید آورده بود. از این جهت، قصیدهای سراپا نغز در مدح پیامبر ساخت و ارمغانی بهتر از آن ندید که این اشعار را در محضر پیامبر گرامی بخواند. با اینکه این اشعار بیش از 24 بیت نیست، از بهترین و فصیحترین اشعاری است که در آن دوران درباره پیامبر سروده شده است. [2]
[1]. سیره ابن هشام، ج 1، ص 337. [2]. اینک چند بیت از اشعار او: نبیّا یری ما لا یرون و ذکرهأغار لعمری فی البلاد و أنجدا فإیاک و المیتات لا تقربنهاو لا تأخذن سهما حدیدا التفصدا و ذا النصب المنصوب لا تنسکنهو لا تعبد الاوثان و اللّه فاعبدا و لا تقربن حرة کان سرهاعلیک حراما فانکحن او تابّدا