نظریهها جنبه عملی به خود میگیرند. در اینجا پاسخ یک پرسش باقی میماند و آن اینکه: اگر نزول آیات قرآن به صورت تدریجی و به دنبال احتیاجها و حوادث مختلف انجام گرفته است؛ در این صورت روابط و پیوستگی آیات از هم گسسته میگردد و در نتیجه اندیشه انسانی به آموزش و فراگرفتن و حفظ و ضبط معارف آن همت نمیگمارد، ولی هرگاه قرآن یک جا نازل گردد و فرشته وحی همه را یک جا تلاوت کند، روابط و پیوستگی مطالب وحی الهی کاملا رعایت میشود و تمایلات افراد به فراگرفتن آن دو چندان میشود. قرآن با جمله کوتاهی، نیز به این پرسش پاسخ میگوید. درست است که آیات قرآن به طور تدریجی پیرو یک سلسله مقتضیات نازل شده است، ولی این نزول مانع از ارتباط و پیوستگی مطالب آن نیست و خداوند آنچنان به آیات آن انسجام خاصی بخشیده که همت بلند انسان را بر آموزش و ضبط آیات آن قادر و توانا میسازد. چنان که میفرماید: وَ رَتَّلْناهُ تَرْتِیلًا؛ به آیات قرآن نظام و ترتیب خاصی بخشیدهایم. ج) پیامبر گرامی، در دوران رسالت خود با طبقات مختلفی مانند بتپرستان، یهودیان و مسیحیان که هر کدام از مکتبی پیروی میکردند و عقیده خاصی درباره مبدأ و معاد و دیگر معارف عقلی داشتند روبهرو میشد. این ملاقات و نشست و برخاستها، ایجاب میکرد که وحی الهی (هر چند از جانب آن درخواستی نباشد) به توضیح و تشریح عقاید و آرای آنها بپردازد و برهان ابطال آیین آنان را روشن سازد. از طرفی این برخوردها و تماسها، در زمانهای مختلف رخ میداد؛ از این جهت، چارهای جز این نبود که وحی الهی در اوقات گوناگون به طور تدریج به بیان بیپایگی عقاید و آرای آنان بپردازد و به شبههها و اشکالهای مخالفان پاسخ دهد. گاهی این برخوردها سبب میشد که آنان از پیامبر گرامی مسائلی را به عنوان آزمایش سؤال کنند و پیامبر به آنها پاسخ بدهد و چون سؤالهایشان در نوبتهای مختلفی طرح میگردید؛ از این رو، چارهای جز این نبود که وحی الهی نیز در اوقات