از حادثه «حراء» وحی آسمانی قطع گردید. خدیجه به پیامبر گفت: من فکر میکنم که خدا بر تو خشم کرده و تو را دشمن داشته است. در این موقع وحی آسمانی نازل گردید: ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ ما قَلی [1]؛ خدایت، تو را رها نکرده و دشمن نداشته است. دلیل بر غرضورزی و یا عدم تتبع این نوع نویسندگان، این است که از میان آن همه اقوال، تنها یک احتمال را پایه قضاوت خود درباره شخصیتی قرار دادهاند که در تمام زندگانی وی، اثری از تردید و شک دیده نشده است. با در نظر گرفتن جهات زیر میتوان به بیپایگی این احتمال پیبرد: 1. خدیجه از زنانی بود که پیوسته به پیامبر عشق میورزید و تا آخرین لحظه زندگانی، در راه شوهر خویش فداکاری کرد و ثروت خود را وقف هدف پیامبر نمود و در سال بعثت، پانزده سال از زناشویی آنان میگذشت. در این مدت خدیجه، جز پاکی از او چیزی ندیده بود، هرگز چنین بانوی علاقهمندی با پیامبر با این خشونت سخن نمیگوید. 2. آیه ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ ما قَلی گواه بر آن نیست که خدیجه چنین سخنی را گفته باشد. این آیه حاکی است که چنین سخنی را کسی در حق پیامبر گفته است و اما گوینده آنچه کسی بوده و چرا گفته روشن نیست. 3. ناقل این خبر، یک روز خدیجه را تسلّا دهنده پیامبر و آرام کننده وی معرفی میکند، تا آنجا که او را از انتحار و خودکشی بازمیدارد، ولی روز بعد او را با قیافهای معرفی میکند که به پیامبر میگوید: خدا تو را دشمن داشته است، آیا جا ندارد که گفته شود: دروغگو حافظه ندارد. 4. پس از حادثه کوه «حراء» و نزول چند آیه از سوره «علق» وحی منقطع گردید، تا اینکه سوره «و الضحی» نازل گردید؛ لذا باید سوره و الضحی از نظر تاریخ نزول، [1]. تفسیر طبری، ج 3، ص 252.