بیرونی وارد قلمرو ذهن میگردند؛ مثلا هر یک از دیدنیها، چشیدنیها، بوییدنیها و ... با ابزار ویژه خود در مدار ادراکهای ما قرار میگیرند و امروزه بشر با اختراع تلسکوب، میکروسکوپ، رادیو، تلویزیون و ... کمک شایان تقدیری به ادراکهای حسی بشر کرده و او را بر دور و نزدیک مسلط ساخته است. 2. تعقلی استدلالی: متفکران جهان، با به کار انداختن دستگاه تعقل و اندیشه، از یک رشته مقدمات بدیهی و روشن و ثابت در علوم حسی، یک رشته قوانین کلی خارج از حس را کشف میکنند و قلّههایی از معرفت و کمال را تسخیر مینمایند. قوانین کلّی علوم، مسائل فلسفی و آگاهیهای مربوط به صفات و افعال خدا و مسائلی که در علم عقاید و مذاهب مطرح میگردد، همگی مولود دستگاه تفکر و نتیجه به کار افتادن نیروی عقل انسانی است. 3. الهام: این راه در ورای دستگاه حس و تعقل قرار دارد و نوعی واقعیتشناسی تازهای است که امکان آن از نظر علم و دانش قابل انکار نیست. البته نظام جهانبینی محدود مادی نمیتواند چنین ادراک غیر حسی و تعقلی را بپذیرد، اما از نظر اصول علمی، راهی برای انکار آن وجود ندارد. در جهانبینی مادی، راه دریافت حقایق و آگاهی از جهان خارج، به دو راه نخست منحصر میباشد؛ در صورتی که در جهانبینی شرایع بزرگ و فلاسفه و عرفان الهی، راه سومی نیز وجود دارد که پایه مذاهب و تعالیم آسمانی را تشکیل میدهد. در این راه نه تنها دلیلی بر انکار نیست، بلکه به دلایلی- که در مسأله «وحی» گفته شد- راه سوم واقعیتی محقق و پایبرجا است و با فزونی گستردهای در میان افرادی دیده میشود که خود را رهبران آسمانی و برگزیدگان الهی میدانند و روح و روان آنان طراوت و صفای خاصی دارد. هرگاه ارتباط بشر با خداوند به صورت فردی و اختصاصی برقرار گردد؛ در دل شخص، بدون به کار بردن حواس ظاهری و اعمال دستگاه تعقل حقیقتی القا میشود؛ به این نوع دریافت و القا، الهام و احیانا اشراق میگویند.