پرشکوه و عبرتانگیز آنها، بسیار چیزها به ما میآموزد، و عمر ما را به مقیاس قابل ملاحظهای زیاد میکند. مگر نه این است که حاصل عمر، چیزی جز یک مشت «تجربه» نیست؟ آیا تاریخ نتیجه عالیترین تجربیّات را در اختیار ما نمیگذارد؟ پیشوای بزرگ جهان اسلام علی علیه السّلام در وصایایی که به فرزند عزیزش میکند؛ میفرماید: أی بنیّ! إنّی و إن لم أکن عمّرت عمر من کان قبلی، فقد نظرت فی أعمالهم، و فکّرت فی أخبارهم، و سرت فی آثارهم، حتّی عدت کأحدهم، بل کأنّی بما انتهی إلیّ من أمورهم قد عمّرت مع أوّلهم إلی آخرهم؛ [1] فرزندم! من اگر چه در تمام طول تاریخ، همراه گذشتگان زندگی نداشتهام؛ ولی اخبار زندگی آنها را به دقّت مطالعه کردم و آثاری که از آنها به یادگار مانده بررسی نمودم، و با این کار، گویا من در تمام این مدت زنده بودهام و حوادث تلخ و شیرین زندگی را همه از نزدیک با آنها دیدهام، گویا عمر جاویدان داشتهام! ولی آنچه مایه تاسف میباشد؛ این است که تاریخهای موجود، از نظر نتایج آموزنده اجتماعی ناقص است، زیرا به این منظور جمعآوری نشده، آن چه در کشف حقایق تاریخی و علل بروز حوادث گوناگون مؤثر بوده و کلیدی برای حلّ معماهای بزرگ محسوب شده، غالبا نادیده گرفته شده، و به جای آن به مسائل بیاهمیّتی پرداختهاند. بسیاری از مورّخان، تاریخ را به منظور سرگرمی، و گاهی به منظور ابراز تفوق و برتری طائفه و ملت خود، بر سائر طوائف و ملل، و احیانا روی حبّ و بغضها و تعصبها، جمعآوری نمودهاند که نمیتواند مشکلی را بگشاید- سهل است- گمراهکننده نیز هست. [1]. نهج البلاغه، نامه 31.