4)
اگر كسى شهادت به ولايت اميرمؤمنان براى تأكيد و تثبيت مضمون آن در اذان و اقامه
بياورد- نه به قصد جزئيّت- هيچ مانعى ندارد، چنانكه در عصر رسالت و در محضر رسول
اكرم هنگامى كه «عيهله» مشهور به «اسود عنسى» لعنة اللّه عليه را كشتند، در اذان
آن روز مؤذّن گفت:
«اشهد
انّ محمّدا رسول اللّه و انّ عيهلة كذّاب».
اين
فراز براى اعلام پيروزى اسلام و نابودى دشمن اسلام، درخشش نور اسلام و خموشى آتش
فتنه مدّعيان دروغ پرداز بود.
در
آن روز كه اين فراز در ضمن اذان گفته شد، هيچكس اعتراض نكرد و نگفت كه اين فراز
جزء اذان نبود، چرا در آن داخل كرديد؟
امّا
علّت اين كه اين فراخوانى ادامه نيافت، براى اين بود كه با كشته شدن «عيهله» آتش
فساد خاموش گرديد، ديگر نيازى نبود كه اين بانگ همواره در ضمن گلبانگ اذان گفته
شود.
ولى
شهادت به ولايت مولاى متّقيان بايد همواره اعلام گردد، زيرا گروهى از مسلمانان آن
را به دست فراموشى سپردهاند و همواره تلاش مىكنند كه آن را كم فروغ سازند و از
ريشه و بن انكار نمايند، تا به اين وسيله نور خدا را خاموش كنند، درحالى كه خداوند
از آن امتناع ورزيده، نور خود را به كمال رسانيده و كلمهاش را اعتلاء خواهد
بخشيد.
5)
سيره مستمرّه پيروان اهلبيت در طول قرون و اعصار بر اعلام شهادت بر ولايت
اميرمؤمنان جارى شده و به صورت يكى از شعارهاى جاودانه آنها در آمده، راز و رمز
ايمان گرديده است، بدون اين كه آن را جزء اذان يا اقامه بدانند.
6)
پاىبندى دوستان اهلبيت به اين شعار، همانند پاىبندى آنها به ذكر صلوات بر محمّد
و آل محمّد به دنبال ذكر اسامى آنان بسيار خوب است و رُجحان شرعى دارد، بدون اين
كه جزء اذان يا اقامه باشد.