كرد. از اينرهگذر شخص ديگرى
نمىتواند طورى در آنها تصرّف كند كه با حقوق حريم آن سازگار نباشد.
(مسأله
1943) حدود راه جديد و نوساز، در صورتى كه توافق حاصل نشود، 5 ذراع، يعنى
در حدود دو متر و نيم است و مستحب است كه 7 ذراع، يعنى در حدود سه متر و نيم باشد.
(مسأله
1944) اگر كسى زمينى دارد و ديگرى مىخواهد زمين رو به روى او را احياء
كند، بايد به مقدار ياد شده (5 يا 7 ذراع) از زمين او فاصله بگيرد تا فرصت و مجالى
براى رفت و آمد او باشد.
(مسأله
1945) چاهى كه براى آب دادن زمينهاى زراعتى در زمين باير كنده مىشود، حريم
آن از هر طرف 30 متر است، تا وسايل نقليه بتوانند در اطراف آن گرد آمده، نسبت به
انتقال دادن آب اقدام نمايند.
(مسأله
1946) بر احدى جايز نيست كه چاهى بكند كه به چاه ديگرى كه پيش از او كنده
شده صدمه بزند، و يا چشمهاى بيرون آورد كه به چشمه ديگرى كه قبلًا استخراج شده
صدمه بزند، در صورتى كه اين صدمه و ضرر مهمّ و معتنابه باشد.
(مسأله
1947) همانگونه كه انسان به وسيله احياء كردن زمين، مالك آن مىشود و در
حريم آن حقّى براى او ثابت مىشود، به وسيله «تحجير» نيز كه مقدّمه احيا كردن است،
در مورد زمين و حريم آن صاحب حق مىشود.
(مسأله
1948) تحجير عبارت است از كارهاى مقدّماتى ساختوساز، از قبيل كندن پى،
تعيين حدود، شناژبندى، پىريزى و ديگر كارهايى كه عرفا احيا به شمار نمىآيد، ولى
مقدمه احياء مىباشد.
(مسأله
1949) حق اولويتى كه در زمين و حريم آن به وسيله تحجير حاصل مىشود، محدود
به زمانى است كه عرفا بين تحجير و احياء پيش مىآيد، اگر به درازا بكشد اين حق
اولويت ساقط مىشود و ديگران مىتوانند نسبت به احيا كردن آن اقدامنمايند.