(مسأله 1771) گاهى در ايّام عادت زن براى مدّت كوتاهى پاك مىشود، سپس دوباره رِگل
مىشود، در آن فاصله اگرچه زن محكوم به طهارت است، ولى در آن حال باز هم طلاقش
جايز نيست.
(مسأله
1772) كسى كه يقين به پاكى دارد، اگر شك كند كه رِگل شده يا نه؟، بنا را
بر پاكى مىگذارد، و كسى كه يقين به حيض دارد، اگر شك كند كه پاك شده يا نه؟ بنا
را ظاهرا بر حيض مىگذارد، ولى اگر بعدا خلاف آن كشف شود، حكم تابعواقع است.
(مسأله
1773) اگر زن بگويد كه من رِگل هستم، پذيرفته مىشود، و اگر بگويد كه پاك
شدهام، پذيرفته مىشود.
(مسأله
1774) اگر زنى بگويد كه من پاك شدهام، پس او را طلاق بدهد، سپس بگويد كه
من دروغ گفته بودم، اين ادّعا از او پذيرفته نمىشود. و به صحّت طلاق حكم مىشود،
مگر اينكه يقين پيدا شود يا بيّنه اقامه شود كه ادّعايش راست بودهاست.
(مسأله
1775) زنى كه در سن حيض ديدن است، ولى حيض نمىبيند، او را «مسترابه»
مىگويند، زن مسترابهاى را كه با او نزديكى صورت گرفته، پس از سپرى شدن سه ماه
قمرى از تاريخ آخرين رابطه زناشوئى، مىتواند طلاق دهد.
(مسأله
1776) آغاز سن حيض در زنها، كامل شدن نه سال قمرى، و پايان سن حيض در زنان
قريشى كامل شدن 60 سال و در غير قريشى كامل شدن 50 سال قمرى مىباشد.