بقيّهاللّه ارواحنا فداه مربوط
مىشود، و نيمى ديگر «سهم سادات» است، كه بهبنىهاشم داده مى شود.
(مسأله
960) در سادات شرط است كه مؤمن و فقير باشند، ولى در مورد «ابن سبيل»
فقير بودن در محلّ پرداخت سهم سادات كفايت مىكند، به شرط اين كه قرض گرفتن بدون
اهانت و مشقّت امكان نداشته باشد.
(مسأله
961) كسى كه ابن سبيل است، اگر سفرش سفر معصيت باشد، بنابر احتياط واجب
خمس به او داده نمىشود.
(مسأله
962) به يك فقير بيش از آنچه بتواند هزينه سالانهاش را با آن تكميل كند،
خمس داده نمىشود. و به ابن سبيل به مقدارى داده مىشود كه او را به شهرش برساند،
مگر اين كه ناگزير از ادامه سفر باشد، در اين صورت به مقدارى دادهمىشود كه نيازش برطرف
گردد.
(مسأله
963) كسى كه ادّعا مىكند كه من سيّد هستم، ادّعايش پذيرفته نمىشود مگر
اين كه دو نفر شاهد عادل گواهى دهند و يا سيادتش طورى در ميان مردم مشهور باشد كه
از آن اطمينان حاصل شود.
(مسأله
964) انسان نمىتواند سهم سادات خود را به كسى كه نفقهاش بر او واجب است
بدهد، مگر اين كه او هزينههائى داشته باشد كه تأمين آن بر او واجب نباشد.
(مسأله
965) به هنگام پرداخت سهم سادات به سادات لازم است كه به آنها تمليك شود،
يعنى به دست او و يا به دست وليّش داده شود، و خرج كردن آن در نيازمنديهاى سادات
بدون تمليك به آنان كفايت نمىكند.
(مسأله
966) كسى كه به سادات سهم سادات مىپردازد، نمىتواند با آنها شرط كند كه
آن را در مورد معيّنى خرج كنند.
(مسأله
967) صرف كردن سهم امام در عصر غيبت جايز نيست، مگر در موردى كه اطمينان
حاصل شود كه حضرت بقيّهاللّه ارواحنا فداه به مقتضاى