فطرت، بلى اين در صورتى است كه دخول نشده باشد و امّا چنانچه دخول شده باشد پس اگر شوهر مرتد فطرى بشود، در اين صورت نيز عقد از بين مىرود و امّا اگر چنانچه شوهر مرتد ملى باشد و يا آن كه زن مرتد شده باشد؛ چه ملى و چه فطرى عقد فسخ مىشود بعد از گذشتن عده، به اين معنى كه اگر زوج از ارتداد گذشت و توبه كرد يا آن كه زوجه توبه نمود پس در اين صورت زوجيت و زناشويى باقى است، و الّا معلوم مىشود كه عقد از ابتداء امر از بين رفته است و فسخ گرديده.
مسأله 4 از چيزهايى كه سبب مىشود كه زن حرام ابدى بشود بر مرد، زناشويى در حال احرام است، يعنى وقتى كه مرد مكه رفته براى به جا آوردن حج و محرم شده است، و فرقى نيست بين عقدى و صيغه، ولى اين مطلب در صورتى است كه مرد آگاه باشد كه اين كار حرام است و گر نه عقد باطل است و زن حلال است. و هم چنين است اگر زن محرم باشد و حكم را بداند و مرد در حال احرام نباشد بنا بر احتياط واجب، بلكه خالى از قوت نيست.
احكامى چند از صيغه
گذشت بعضى احكام مربوط به عقد منقطع يعنى صيغه، و در اينجا بعضى ديگر از احكام آن ذكر مىشود.
مسأله 1 شرط است در صيغه كه مهر ذكر شود و معلوم گردد، پس چنانچه اين كار مراعات نشود صيغه باطل است.
مسأله 2 چنانچه مردى زنى را صيغه كرد و به او دخول ننمود و زن هم مهيا بود براى آن كار و مدتى كه معين شده بود گذشت، بايد مرد مهر را به زن بدهد.
مسأله 3 در صيغه شرط است كه وقتش معين گردد، زيرا كه او ازدواج موقت است در مقابل زناشويى دائم.