اسم الکتاب : شرح چهل حديث( اربعين حديث) المؤلف : الخميني، السيد روح الله الجزء : 1 صفحة : 547
وجه دوم آن است كه محدّث خبير، مرحوم مجلسى، اعلى اللّه في القدس مقامه، وجيه دانستهاند، و از بعضى ديگر هم نقل فرمودهاند. و آن آن است كه اين جمله بر سبيل مقدمه ذكر شده، و مقصود آن است كه آن حضرت را به جملههاى بعد توصيف كند. [1] يعنى: «چه طور مىتوان بندهاى را توصيف كرد كه خداوند [كه] از بندگان به هفت حجاب پنهان است، طاعت او را در زمين مثل طاعت [خود] در آسمان قرار داده، مثل پادشاهى كه خود در پس هفت حجاب است از رعيت و ممكن نيست براى آنها وصول به او، ولى وزيرى را واسطه قرار دهد و مبعوث كند به سوى آنها، و به آنها بنويسد كه امر اوامر من است.» و مراد از «سبع حجاب» سماوات سبع است كه وحى حق از ماوراى آنها به توسط پيغمبر به ما رسد. و احتمال ديگرى نيز قريب به اين دادهاند، الا اينكه هفت حجاب را حجب نوريه اسمائيه گرفتهاند. [2] و اين احتمال گرچه مناقشه معنويه سابقه را ندارد، ولى به حسب لفظ و مقام توصيف نيز بعيد است، بلكه بعيدتر از سابق است.
و احتمال ديگر در اين مقام هست كه به حسب معنا خيلى صحيح و دلچسب است، و به حسب مقام نيز مناسب است، الا آنكه صحّت آن احتمال مبتنى است بر يكى از دو امر: يا آنكه احتجب متعدّى و به معنى «حجب» استعمال شده باشد. و يا آنكه متعدّى به «باء» نمودن آن جايز باشد. و در هر صورت، مفعول مقدر باشد. و آن احتمال، بر فرض صحت يكى از اين دو امر، آن است كه چگونه مىتوان بندهاى را توصيف كرد كه حق تعالى محتجب نموده او را به هفت حجاب، و براى جمال و روحانيت او، كه هم افق با مشيت است، هفت حجاب از مرتبه طبيعت تا مرتبه مشيت مطلقه قرار داده. يا از مرتبه ملك طبيعت خود آن سرور، تا مقام غيب هويت آن حضرت قرار داده. ولى در لغت و استعمالات شاهدى براى تعديه «احتجب» نيافتيم، گرچه بعض علماى ادب مىگفتند كه تعديه آن با «باء» مانع ندارد. و العلم عند اللّه، و لعلّ اللّه يحدث بعد ذلك أمرا. [1]
[1]" علم نزد خداست، و شايد خداوند پس از اين چيزى پديد آورد."
______________________________
[1] مرآة العقول، ج 9، ص 71، «كتاب ايمان و كفر»، «باب مصافحة»، حديث 16.
[2] مرآة العقول، ج 9، ص 71، «كتاب ايمان و كفر»، «باب مصافحة»، حديث 16.
اسم الکتاب : شرح چهل حديث( اربعين حديث) المؤلف : الخميني، السيد روح الله الجزء : 1 صفحة : 547