responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : سخنرانی المؤلف : سخنرانی    الجزء : 1  صفحة : 328

خلافت و ولايت أمير المؤمنين (عليه السلام) 03

کد مطلب: ٥٤٩٤ تاریخ انتشار: ٢٤ مرداد ١٣٨٩ تعداد بازدید: 1758 سخنراني ها » شبکه ولايت خلافت و ولايت أمير المؤمنين (عليه السلام) 03
حبل المتين 89/05/24

بسم الله الرحمن الرحيم

تاریخ : 24 / 05 / 89

آقاي كاشاني

بحث ما پيرامون ولايت أمير المؤمنين (عليه السلام) بود و الفاظي مختلفي كه در روايات بود را بررسي كرديم و الفاظ خليفة و وصي و ولي و ساير الفاظ را بحث كرديم.

ما در أحاديث و روايات شيعه اين را داريم كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) 12 جانشين براي خودش معين كرده است كه اول آنها أمير المؤمنين (عليه السلام) و بعد از ايشان هم امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام) و 9 نفر از فرزندان امام حسين (عليه السلام) تا به امروز كه امام زمان (عليه السلام) هستند. در منابع أهل سنت هم أحاديثي شبيه اين مي باشد كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، خلفاء خودش را تحت عنوان ائمه اثني عشر معرفي كرده باشند؟ آيا در كتاب هاي صحيح بخاري و صحيح مسلم از اين أحاديث آمده است؟ اگر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) اين حديث را فرموده باشند و صحيح السند باشد، برداشت شما از اين حديث چيست؟

استاد حسيني قزويني

در رابطه با سؤالي كه شما فرموديد آيا در صحيح بخاري و صحيح مسلم، مطالبي مربوط به اين كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) اشاره كرده باشند كه جانشينان و خلفاء و ائمه بعد از من 12 نفر هستند، وارد شده است يا خير؟ بينندگان عزيز قطعاً شنيده اند كه صحيح بخاري و صحيح مسلم اين مسئله را به صراحت بيان كرده اند. آقايان مي توانند به صحيح مسلم، جلد 6، صفحه 3، حديث 4598 را ببينند كه در آنجا با صراحت نقل مي كند كه جابر بن سمره از پدرش نقل مي كند:

دخلت مع أبي علي النبي صلي الله عليه وسلم فسمعته يقول: إن هذا الأمر لا ينقضي حتي يمضي فيهم إثنا عشر خليفة. قال: ثم تكلم بكلام خفي علي، قال: فقلت لأبي: ما قال؟ قال: كلهم من قريش.

با پدرم داخل در مسجد شديم و شنيدم كه پيامبر (صلي الله عليه و سلم) فرمود: اين دين پايدار است تا روزي كه 12 خليفه به خلافت برسند. سپس جابر مي گويد: پيامبر (صلي الله عليه و سلم) سخني را گفت كه بر من پنهان ماند و نشنيدم. به پدرم گفتم: پيامبر (صلي الله عليه و سلم) چه فرمود؟ گفت: فرمود كه تمام اين 12 خليفه از قريش هستند.

يعني پايداري و جاودانگي اسلام با 12 خليفه، كاملاً لازم و ملزوم هم هستند.

هم چنين در حديث 4599 نقل مي كند كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) به صراحت فرمودند:

لا يزال أمر الناس ماضيا ما وليهم إثنا عشر رجلا، ثم تكلم النبي صلي الله عليه و سلم بكلمة خفيت علي، فسألت أبي: ماذا قال رسول الله صلي الله عليه و سلم؟ فقال: كلهم من قريش.

حيات بشري نابود نخواهد شد تا روزي كه 12 نفر از قريش بر مردم حكومت كنند ... .

در كتاب مسند احمد از مسروق نقل مي كند كه مردي نزد إبن مسعود آمد و گفت:

هل حدثكم نبيكم كم يكون من بعده خليفة؟ قال: نعم، كعدة نقباء بني إسرائيل.

آيا پيامبر شما به شما گفت كه خلفاء بعد از خودش چند نفر هستند؟ إبن مسعود گفت: بله، به تعداد جانشينان بني اسرائيل هستند.

مسند احمد للإمام احمد بن حنبل، ج 1، ص 406

جالب اين است كه إبن مسعود گفت:

ما سألني عنها أحد قبلك.

قبل از تو كسي در اين مورد از من سؤال نكرده بود.

مسند احمد للإمام احمد بن حنبل، ج 1، ص 398 ـ مجمع الزوائد و منبع الفوائد للهيثمي، ج 5، ص 190 ـ فتح الباري في شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، ج 13، ص 183 ـ تحفة الأحوذي للمباركفوري، ج 6، ص 394 ـ تاريخ الخلفاء للسيوطي، ص 8

پس سؤال اول جناب عالي اين پاسخ را دارد كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) فرموده است: «بعد از من، خلفائي هستند كه تعدادشان 12 نفر است به تعداد نقباء و جانشينان بني اسرائيل». قرآن هم صراحت دارد كه جانشينان حضرت موسي (عليه السلام) 12 نفر هستند:

وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ بَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا

 

سوره مائده / آيه 12

* * * * * * *

آقاي كاشاني

ما كاري به اسامي اين خلفاء نداريم كه چه كساني هستند. سؤال من اين است كه برداشت أهل سنت از اين أحاديث چيست؟ آيا مي گويند همين 12 خليفه هستند و حديث پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) صحيح است؟ مي بينيم اين خلفائي كه بعد از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) آمدند و از أهل سنت هم هستند، بيش از 12 نفر هستند. آنها چه برداشتي از اين أحاديث دارند؟

استاد حسيني قزويني

سؤال خوبي است و شايد اين سؤال هم در ذهن بينندگان عزيز هم باشد، حتي سؤال بعضي از عزيزان أهل سنت كه الآن بيننده برنامه ما هستند هم باشد كه اگر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرموده است جانشينان بعد از من 12 نفر هستند، آقايان و بزرگان أهل سنت مانند إبن حجر عسقلاني و نووي و ذهبي و ديگران چه موضعي دارند و اين 12 نفر را چه كساني مي دانند؟ خلفاء راشدين كه 5 نفر بيشتر نيستند! از آن طرف هم خلفاء بني أميه بيش از 20 نفر هستند و خلفاء بني عباس هم بيش از 30 نفر هستند!

آقاي إبن حجر عسقلاني (متوفاي 852 هجري) كه از استوانه هاي علمي أهل سنت است، در كتاب فتح الباري في شرح صحيح البخاري، جلد 13، صفحه 183 نهايت تلاش خود را به كار برده است در تفسير اين حديث كه «پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: خلفاء بعد از من 12 نفر هستند»، اين 12 نفر چه كساني هستند؟ إبن حجر عسقلاني و نووي و ذهبي و ديگران مي گويند كه أبو بكر و عمر و عثمان و حضرت علي (عليه السلام)، 4 خلفاء راشدين هستند و امام حسن (عليه السلام) را هم جزء خلفاء راشدين حساب مي كنند و بعد هم به معاويه مي رسند و بعد هم به يزيد شارب الخمر و ميمون باز مي رسند كه با خواهر و مادرش زنا مي كرد و مي بينند كه او نمي تواند خليفه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) باشد. خلاصه همين طوري بعضي از خلفاء بني أميه را بالا و پايين مي كنند و عمر بن عبد العزيز را از آخر صف به اول صف مي آورند و آقاي إبن حجر عسقلاني در آخر مي گويد:

آقاي إبن جوزي در كتاب كشف المشكل مي گويد:

قد أطلت البحث عن معني هذا الحديث و تطلبت مظانه و سألت عنه، فما رايت أحدا وقع علي المقصود به.

نسبت به اين حديث، بررسي هاي طولاني انجام داده ام و هر جا كه احتمال دادم كسي در مورد اين حديث بحث كرده است، مطالعه كرده ام و از هر كسي كه انتظار داشتم مي توانست در رابطه با اين حديث سخن بگويد، سؤال كردم. ولي كسي از علماء أهل سنت را نيافتم كه مقصود پيامبر (صلي الله عليه و سلم) را از اين حديث فهميده باشد.

به گمانم اگر آقاي إبن حجر عسقلاني مي گفت آن راوي اشتباه كرده يا ـ نستجير بالله ـ پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) هذيان گفته، خيلي بهتر از اين بود! ولي مي گويد: «ما نفهميديم كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) چه مي گويد»؟! من شبهه اي ندارم كه اينها فهميده اند. بعد هم مي گويد كه آقاي إبن بطّال از شارحين صحيح بخاري، از مهلّب كه از بزرگان أهل سنت است، نقل مي كند:

لم ألق أحدا يقطع في هذا الحديث يعني بشئ معين.

من با تمام تلاشي كه داشتم، كسي را در ديدارهايم ملاقات نكردم كه بگويد مقصود پيامبر (صلي الله عليه و سلم) را از اين حديث فهميده است.

 

فتح الباري في شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، ج 13، ص 182

من هيچ شبهه اي ندارم كه اينها فهميده اند؛ چون 12 خليفه، غير از مذهب شيعه اماميه، با هيچ يك از مذاهب سني و ديگر مذاهب شيعه هم خواني ندارد. زيدي مذهب ها، تا آقا امام سجاد (عليه السلام) را قبول دارند و بعد از او هم حدود 138 امام شان آمده و رفته است. آقايان اسماعيلي ها هم تا امام صادق (عليه السلام) را بيشتر قبول ندارند. آقايان أهل سنت هم مشخص است. يعني اين حديث يكي از بهترين دلايل حقانيت مذهب شيعه اماميه است. آقاي إبن حجر عسقلاني به جاي اين كه بگويد اين حديث فقط با مذهب شيعه تطبيق دارد، مي گويد:

فما رأيت أحدا وقع علي المقصود به.

كسي از علماء أهل سنت را نيافتم كه مقصود پيامبر (صلي الله عليه و سلم) را از اين حديث فهميده باشد.

* * * * * * *

آقاي كاشاني

پيامبري كه براي هدايت مردم آمده است و نقش معلم را دارد، وقتي يك آموزگاري درسي را براي دانش آموزان مطرح مي كند و سؤالي را مطرح مي كند، قطعاً جوابش را هم به گونه اي به دانش آموزان مي فهماند و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) كه مي فرمايد ائمه بعد از من 12 نفر هستند و بعد هم هيچ اشاره اي به أسماء آنها نمي كند، كارش درست نيست. اگر اشاره اي به أسماء آنها دارد، سؤال من اين است كه آن ائمه اثنا عشري كه شيعه ادعا مي كند كه اول آنها آقا أمير المؤمنين (عليه السلام) و آخر آنها حضرت مهدي صاحب الزمان (عليه السلام) است، آيا قرائني از كلام پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در منابع أهل سنت پيدا مي شود كه ما اين 12 نفر را تطبيق بدهيم بر اين ائمه دوازده گانه شيعه يا نه؟

استاد حسيني قزويني

در اين زمينه إن شاء ا... در يك جلسه اي مفصل خدمت بينندگان عزيز عرض خواهم كرد كه نام ائمه (عليهم السلام)، از أمير المؤمنين (عليه السلام) تا آقا حضرت ولي عصر (أرواحنا لتراب مقدمه الفداء) در كتاب هاي أهل سنت آمده است و هيچ شك و شبهه اي در آن نيست. من فقط براي نمونه مطالبي را خدمت بينندگان عزيز مطرح مي كنم.

در همين حديث، 2 سؤال مطرح مي شود:

1. اگر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرموده است كه خلفاء من 12 نفر هستند، آيا در همين حديث، قرائن و شواهدي هست كه با مذهب شيعه تطبيق كند؟

2. آيا در منابع أهل سنت، نامي از ائمه اثنا عشر آمده است يا خير؟

نكته اول:

اگر همين رواياتي كه در صحيح بخاري و صحيح مسلم آمده است را ملاحظه بفرماييد، مي بينيد كه صراحت دارد:

 

إن هذا الأمر لا ينقضي حتي يمضي فيهم إثنا عشر خليفة.

اين دين پايدار است تا روزي كه 12 خليفه به خلافت برسند.

 

صحيح مسلم لمسلم النيشابوري، ج 6، ص 3، ح 4598

اين كاملاً مشخص است كه اين 12 نفر، تا قيام قيامت با مردم هستند و اين فقط با مذهب شيعه هم خواني دارد كه 11 نفر از آنها شهيد شده اند و رفته اند و يكي از آنها كه حضرت مهدي (أرواحنا فداه) است، در پشت پرده غيبت است و 128 نفر از علماء أهل سنت هم نام آن حضرت و ولادت آن حضرت را در كتاب هاي شان بيان كرده اند كه ما در بخش مهدويت، به صورت مفصل در اين زمينه براي بينندگان عزيز توضيح داده ايم.

در صحيح مسلم، جلد 6، صفحه 3 آمده است:

لا يزال أمر الناس ماضيا ما وليهم إثنا عشر رجلا.

و در مسند أبو عوانة، جلد 4، صفحه 394، طبع حيدر آباد آمده است:

 

لا يزال هذا الأمر عزيزا منيعا لا يضره من ناوأه حتي تقوم الساعة إلي اثني عشر خليفة كلهم من قريش.

اينها نشان مي دهد كه اين 12 خليفه، با همه مظلوميتي كه بر آنها از سوي امت روا داشته مي شود، در كتب أهل سنت ذكر شده اند.

هم چنين حديث شريف ثقلين كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود:

إني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي و أنهما لن يفترقا.

من 2 چيز گران بها ميان شما به يادگار مي گذارم: كتاب خدا و أهل بيتم و اين 2 هرگز از هم جدا نمي شوند.

از آقايان أهل سنت مي پرسيم الآن كه 1431 سال از هجرت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) مي گذرد، امروز، عترتي كه نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) در جوار قرآن قرار داده و عِدْل و هم سنگ قرآن است و فرموده است اين عترت از قرآن جدا نخواهد شد، شما به ما بگوييد اين عترتي كه بايد در كنار قرآن باشد و مايه هدايت أمت اسلامي باشد، كيست و يا چه كساني هستند؟ آيا غير از مذهب شيعه، با مذهب ديگري تطبيق مي كند؟

هم چنين مظلوميت أهل بيت (عليهم السلام) كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) مي فرمايد:

لا يضره من فارقه او خالفه.

 

مسند احمد للإمام احمد بن حنبل، ج 5، ص 96 ـ صحيح إبن حبان، ج 8، ص 230

اين كاملاً نشان مي دهد مظلوميتي كه بر أهل بيت (عليهم السلام) رفته است و آن أهل بيتي كه عِدْل قرآن است و بعد از رحلت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله)، ظلم ها و اذيت ها و مهجوريت ها بر آنها شده است، در همين حديثي كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) مي فرمايد، وجود دارد.

در سنن إبن ماجه، جلد 2، صفحه 1366 در روايتي صحيح از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نقل مي كند:

و إن أهل بيتي سيلقون بعدي بلاء و تشريدا و تطريدا.

أهل بيت من بعد از من، گرفتار بلاء و دربه دري و كشتار و نابودي خواهند شد.

اين واضح و روشن است كه جز با ائمه شيعه و أهل بيت (عليهم السلام) تطبيق ندارد.

وقتي نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) خلفاء خود را به نقباء بني اسرائيل تشبيه مي كند و مي فرمايد:

يكونون عدة نقباء موسي إثني عشر خليفة.

مسند احمد للإمام احمد بن حنبل، ج 1، ص 398 ـ المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج 4، ص 501 ـ مسند أبي يعلي، ج 9، ص 222 ـ المعجم الكبير للطبراني، ج 10، ص 158 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج 16، ص 286 ـ الكامل لعبد الله بن عدي، ج 3، ص 15

اين نشان مي دهد كه هيچ مذهبي از مذاهب اسلامي نمي تواند مصداق اين روايت خلفائي اثنا عشر باشد.

جالب اين است كه در بعضي از روايات آمده است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود:

كلهم من بني هاشم.

تمام آن 12 نفر جانشين از بني هاشم هستند.

عبد الملك بن عمير از سماك بن حرب و جابر بن سمره نقل مي كند:

كنت مع أبي عند النبي (صلي الله عليه و سلم) فسمعته يقول: بعدي إثنا عشر خليفة، ثم أخفي صوته، فقلت لأبي: ما الذي أخفي صوته؟ قال: قال: كلهم من بني هاشم.

من با پدرم نزد پيامبر (صلي الله عليه و سلم) بوديم و شنيدم كه پيامبر (صلي الله عليه و سلم) فرمود: بعد از من 12 نفر جانشينم خواهند بود. سپس صداي پيامبر (صلي الله عليه و سلم) را نشنيدم و به پدرم گفتم: پيامبر (صلي الله عليه و سلم) چه فرمود؟ من صدايش را نشنيدم. گفت: آقاي حضرت فرمود: تمام آن 12 جانشين من از بني هاشم هستند.

ينابيع المودة لذوي القربي للقندوزي، ج 2، ص 315

البته ما انتظار نداريم و بينندگان عزيز هم انتظار نداشته باشند كه هم چنين روايتي كه با تار و پود فكري أمثال آقايان مسلم بن حجاج نيشابوري و محمد بن اسماعيل بخاري مخالف است، در صحيح مسلم و صحيح بخاري آمده باشد. هم چنين آقاي احمد بن حنبل اين روايت را در مسند احمد خود نياورده است. چون آوردن اين روايت، يعني إمضاء نابودي مباني فكري و باورهاي ديني خودشان.

نكته دوم:

نكته ديگري كه در اينجا بايد بينندگان عزيز توجه داشته باشند، اين است كه آقاي خوارزمي كه از علماء بزرگ أهل سنت است و ذهبي درباره او مي گويد امام، در كتاب مقتل الحسين نقل مي كند كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) مي فرمايد كه وقتي به معراج رفته بودم، خداوند به من فرمود:

أنظر إلي يمين العرش. فنظرت، فإذا علي و فاطمة و الحسن و الحسين و علي بن الحسين و محمد بن علي و جعفر بن محمد و موسي بن جعفر و علي بن موسي و محمد بن علي و علي بن محمد و الحسن بن علي و محمد المهدي بن الحسن كأنه كوكب دري بينهم و قال: يا محمد! هؤلاء حججي علي عبادي و هم أوصياؤك و المهدي منهم، الثائر من قاتل عترتك و عزتي و جلالي إنه المنتقم من أعدائي و الممد لأوليائي.

به طرف راست عرش نگاه كن. ديدم كه نام علي و فاطمه و حسن و حسين و علي بن الحسين و محمد بن علي و جعفر بن محمد و موسي بن جعفر و علي بن موسي و محمد بن علي و علي بن محمد و حسن بن علي و محمد المهدي بن الحسن نوشته شده است و ديدم كه نام محمد المهدي بن الحسن مانند ستاره اي درخشان در ميان آنها مي درخشد. خداوند فرمود: اي محمد! اينها حجت هاي من بر بندگان من هستند و اينها أوصياء و جانشينان تو هستند و مهدي هم از اينهاست كه از قاتلين عترت تو انتقام خواهد گرفت. به عزت و جلالم سوگند! مهدي منتقم دشمنان من و محب أولياء من است.

مقتل الحسين للخوارزمي، ص 95، ح 203 ـ فرائد السمطين للجويني، ج 2، ص 132، ح 431 ـ ينابيع المودة لذوي القربي للقندوزي، ج 3، ص 380 ـ فصول المهمة لإبن صباغ المالكي، ص 232

پس اسامي ائمه (عليهم السلام) در كتاب هاي أهل سنت آمده است. اگر آقايان به دنبال حجت و دليل هستند، اين اسامي در كتاب هاي بزرگان أهل سنت آمده است. آقاي جويني كسي است كه ذهبي درباره او مي گويد:

الإمام المحدث الأوحد.

پيشوا و محدث و يگانه زمانه خود بود.

تذكرة الحفاظ للذهبي، ج 4، ص 1505

* * * * * * *

آقاي كاشاني

اين حديثي كه شما فرموديد و به صراحت، نام اين 12 امام ذكر شده بود، طبعاً پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) وقتي اين روايت را فرمودند، صحابه هم ديدند و شنيدند. آيا در مسانيد تاريخي ما در جايي آمده است كه عكس العمل صحابه را در مقابل اين سخن بسيار گويا و صريح پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بيان كرده باشد؟

استاد حسيني قزويني

اتفاقاً در همان صحيح بخاري و صحيح مسلم و در كتاب هاي ما مانند الأمالي شيخ صدوق (ره) و ديگر كتاب ها آمده است كه وقتي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود:

خلفائي إثنا عشر.

خلفاء من 12 نفر هستند.

سر و صدا از مردم بلند شد. به طوري كه جابر بن سمره مي گويد:

فقال كلمة صمنيها الناس.

به قدري مردم سر و صدا كردند كه گويا من كر شدم و نتوانستم سخن پيامبر (صلي الله عليه و سلم) را بشنوم.

صحيح مسلم لمسلم النيشابوري، ج 6، ص 4، ح 4603

در مسند احمد آمده است كه وقتي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود:

حتي يملك إثنا عشر، كلهم

خلفاء من 12 نفر هستند، همه شان

سپس:

ثم لغط القوم و تكلموا فلم أفهم قوله بعد كلهم.

مردم داد و بيداد و سر و صدا كردند و با هم سخن گفتند و من نفهميدم كه پيامبر (صلي الله عليه و سلم) بعد از كلمه «همه شان» چه فرمود.

 

مسند احمد للإمام احمد بن حنبل، ج 5، ص 99

در روايت ديگري آمده است:

فجعل الناس يقومون و يقعدون.

وقتي مردم سخن پيامبر (صلي الله عليه و سلم) را شنيدند، بلند شدند و نشستند تا اين كه صداي پيامبر (صلي الله عليه و سلم) به گوش مردم نرسد.

 

مسند احمد للإمام احمد بن حنبل، ج 5، ص 99

در جاي ديگري هم آمده است:

فكبر الناس و ضجوا.

مردم تكبير گفتند و فرياد زدند.

 

مسند احمد للإمام احمد بن حنبل، ج 5، ص 98

من از بينندگان عزيز تقاضا دارم كه دقت كنند! پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بحث خلافت بعد از خويش را مطرح مي كند و مي خواهد جانشينان بعد از خويش را معين كند، ولي مردم تكبير گفتند و داد و بيداد كردند تا صداي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به گوش مردم نرسد! آيا مگر خود قرآن نمي فرمايد:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ

اي كساني كه ايمان آورده ايد! صداي تان را بلندتر از صداي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) قرار ندهيد.

 

سوره حجرات / آيه 2

* * * * * * *

آقاي كاشاني

أهل سنت معتقدند كه كل صحابه عادل هستند. با توجه به اين آيه اي كه شما فرموديد و با توجه به شخصيت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و آنچه كه ما شنيديم، طبعاً بايد صحابه اي كه به قول أهل سنت، همه شان عادل هستند و صحابه اي كه خدشه اي در هيچ كدام از آنها نيست، طبعاً بايد سخن پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را بپذيرند. پس اين همه سر و صدا براي چه بود؟ چه برنامه اي پشت اين قضيه بود كه صحابه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) با شنيدن اين قضيه، در حضور پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) سر و صدا مي كنند؟

استاد حسيني قزويني

نكته اول:

آقاي مسلم و بخاري و احمد بن حنبل تلاش كردند أحاديثي را نقل كنند كه با مباني فكري خودشان تضاد نداشته باشد. لذا جمله:

كلهم من قريش.

را به كار بردند. مي بينيم كه جناب قندوزي حنفي در ينابيع المودة لذوي القربي، چاپ جديد، جلد 3، صفحه 290 مي گويد كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود:

كلهم من بني هاشم.

تمام جانشينان پيامبر (صلي الله عليه و سلم) از بني هاشم هستند.

قطعاً سر و صدا براي كسي است كه دوست ندارد خلافت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به بني هاشم برسد و امامت و جانشيني بني هاشم را نمي توانستند تحمل كنند. همان هايي كه گفتند:

لا تجتمع النبوة و الخلافة في بيت واحد.

نبوت و خلافت در يك جا جمع نمي شود.

يعني اگر نبوت از بني هاشم است، خلافت بايد از جاي ديگري باشد. گرچه در شوراي 6 نفره، خود جناب عمر كه بنيان گزار اين قاعده اسلامي بود و گفت:

امكان پذير نيست كه خلافت و نبوت در يك جا جمع نمي شود.

ولي حضرت علي (عليه السلام) را جزء شوراي 6 نفره معين كرد. جالب اين است كه إبن عباس اعتراض مي كند:

يا علي! تو كه مي دانستي در اين شوراي 6 نفره، از همان اول در پشت پرده مسائلي بود كه نتيجه اش خلافت تو نشود، چرا به آنجا رفتي؟

حضرت علي (عليه السلام) فرمود:

براي اين كه ثابت كنم حرف خليفه دوم باطل است كه گفت: «خلافت و نبوت در يك جا جمع نمي شود».

يعني خودش كلام خودش را نقض كرده است و ورود حضرت علي (عليه السلام) به شوراي 6 نفره و پذيرفتن دعوت خليفه به خاطر اين بود كه بر همه ثابت كند اين سخن خليفه دوم باطل و نادرست و ناصحيح است كه گفت: «خلافت و نبوت در يك جا جمع نمي شود».

نكته دوم:

آقاي هيثمي در مجمع الزوائد و منبع الفوائد، جلد 5، صفحه 191 نقل مي كند از جابر:

سر و صدا بلند شد و صداي پيامبر (صلي الله عليه و سلم) را نشنيدم و مردم ضجه مي زدند و تكبير مي گفتند:

فالتفت خلفي فإذا أنا بعمر بن الخطاب.

پشت سرم را نگاه كردم، ديدم كه عمر بن خطاب هم جزء اينهاست.

 

فتح الباري في شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، ج 13، ص 181 ـ المعجم الكبير للطبراني، ج 2، ص 256

يعني عمر بن خطاب جزء كساني بود كه سر و صدا مي كردند و تكبير مي گفتند و بلند مي شدند و مي نشستند تا صداي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به مردم نرسد.

نكته سوم:

اين كه گفته شده است:

 

ثم لغط القوم.

مردم سر و صدا به راه انداختند.

مسند احمد للإمام احمد بن حنبل، ج 5، ص 99

اين يادآور همان سخن پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) است كه به هنگام وصيتش در آخرين لحظات عمرش فرمود:

أكتب لكم كتابا لن تضلوا بعدي.

در آنجا هم:

لغط القوم.

مردم داد و بيداد كردند و نگذاشتند سخن پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به پايان برسد و :

يردون عليه.

فاختلفوا و كثر اللغط.

صحيح البخاري لمحمد بن إسماعيل البخاري، ج 1 ص 37 ـ ج 5، ص 137

اين واضح و روشن است كه اين 2 قضيه با همديگر مرتبط است.

* * * * * * *

آقاي كاشاني

آيا اين يك قضيه اي از پيش تعيين شده بود؟ چون مي دانند پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) چه مي خواست بگويد و وقتي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به اين مرحله از سخن مي رسد، گروهي كه از قبل هماهنگي كرده بودند، سر و صدا مي كنند.

اين حديث قرطاس هم كه واقعاً دردآور است و به پيامبري كه امين وحي إلهي است، نسبت هاي ناروايي داده مي شود. اگر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) مي خواست در آن قضيه نامه اي بنويسد، چه مي خواست بنويسد كه مردم اين گونه سر و صدا ايجاد كردند تا پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) آن را ننويسد و نسبت هذيان دادن به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) بدهند؟

استاد حسيني قزويني

شما نكته ظريفي را فرموديد. من از بينندگان عزيز، حتي از جوانان أهل سنت و وهابي تقاضا دارم كه توجه كنند؛ ما شما را دوست داريم، شما عزيزان و فرزندان ما هستيد. ما دوست نداريم كه فرداي قيامت، شما گرفتار غضب خدا باشيد و به خاطر جهل يا جهل مركب و قصور يا تقصير، فردا تأسف بخوريد. والله العلي الأعلي! هدف ما اتمام حجت است و هدف ما اين نيست كه يك جوان سني را شيعه كنيم يا يك وهابي را شيعه كنيم.

وقتي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) مي خواست نامه بنويسد:

أكتب لكم كتابا لن تضلوا بعدي.

چيزي بنويسم كه هرگز بعد از من گمراه نشويد.

صحيح البخاري لمحمد بن إسماعيل البخاري، ج 1 ص 37 و ج 4، ص 31 و ج 5، ص 137 و ج 7، ص 9 و ج 8، ص 161 ـ صحيح مسلم لمسلم النيشابوري، ج 5 ص 75 و 76

من نمي گويم كه كليني (ره)، علامه مجلسي (ره)، علامه حلي (ره)، شيخ طوسي (ره)، شيخ مفيد (ره) و شيخ صدوق (ره) گفته اند پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) چه مي خواست بنويسد. بلكه مي گويم بياييد كتاب هاي معتبر شما أهل سنت را ببينيم كه چه گفته اند و شارحين صحيح بخاري و صحيح مسلم چه گفته اند. برويد كتاب فتح الباري في شرح صحيح البخاري آقاي إبن حجر عسقلاني و عمدة القاري شرح صحيح البخاري آقاي عيني و شرح صحيح مسلم آقاي نووي را ببينيد كه چه گفته اند. همه شارحين از سفيان بن عيينه نقل كرده اند كه گفت:

أراد رسول الله (صلي الله عليه و سلم) أن ينص علي اسامي الخلفاء بعده، حتي لا يقع بينهم الإختلاف.

پيامبر (صلي الله عليه و سلم) مي خواست در آن نامه، اسامي خلفاء بعد از خودش را بنويسد تا بعد از خودش، اختلافي در ميان أمت اسلامي نباشد.

فتح الباري في شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، ج 1، ص 186 ـ عمدة القاري شرح صحيح البخاري للعيني، ج 2، ص 171 ـ شرح صحيح مسلم للنووي، ج 11، ص 90

چون پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) مي دانست عمده اختلافي كه بعد از او خواهد بود، اختلاف در بحث خلافت است. به تعبير آقاي شهرستاني:

هيچ أمري به اندازه قضيه امامت، مورد كشت و كشتار و شمشيركشي واقع نشده است.

آقاي قسطلاني هم در إرشاد الساري شرح صحيح البخاري، جلد 1، صفحه 207 مي گويد:

أكتب لكم كتابا فيه النص علي الأئمة بعدي.

مي خواهم چيزي بنويسم كه نام ائمه بعد از من در آن باشد.

اينها سخن شيعه و علماء شيعه نيست، بلكه سخن علماء و بزرگان أهل سنت است.

* * * * * * *

سؤالات بينندگان

سؤال 1 :

قرآن در چه زماني جمع شد؟ جزاي كسي كه قرآن را آتش بزند، چيست؟ اين كه مي گويند خليفه سوم، قرآن را از حذيفه و سايرين جمع كرد و بعضي مي گويند قرآن ها را آتش زد يا جوشاند، آيا حقيقت دارد؟

جواب 1 :

عقيده ما شيعيان بر اين است و بسياري از بزرگان أهل سنت هم بر اين عقيده هستند كه قرآن در زمان نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) جمع آوري شد.

إعجاز القرآن للعلامه للرافعي، ص 36 ـ الإتقان في علوم القرآن للسيوطي، ج 1، ص 60

اين كه مي گويند زيد بن حارثه بود و به دستور أبو بكر و عمر بود، همه اش در زمان بني أميه ساخته شده است و يك فضيلت تراشي براي آنها بيشتر نيست.

در زمان عثمان هم قرآن هاي مختلفي بود و هر كدام از اينها به يك قرائتي بود و دستور داد تمام قرآن ها را آوردند و آتش زدند و فقط يك قرآن را انتخاب كردند و در ميان مردم منتشر كردند.

إن شاء ا... اگر فرصت شود، مفصل بحث خواهيم كرد و حدود 15 سؤال و جواب در اين زمينه بايد مطرح شود.

* * * * * * *

سؤال 2 :

در شبكه ماهواره اي المستقلة، علامه امين و آقاي سيد حسن حسيني از بحرين كه از بزرگان تشيع هستند و نظرشان بر ولايت است، علامه امين نظرش بر اين بود كه آن آيه اي كه حضرت علي (رضي الله عنه) مالك اشتر را به عنوان والي مصر انتخاب كرد، حضرت علي (رضي الله عنه) يك نامه اي به مالك اشتر نوشتند و آن آياتي كه مي فرمايد:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَي اللَّهِ وَ الرَّسُولِ

 

سوره نساء / آيه 59

اين آيات را مهم ترين استدلال مي داند بر اين كه خود حضرت علي (رضي الله عنه) هم هيچ وقت معتقد بر ولايت نبوده است و ولايت خودش را هيچ وقت از خود قرآن به دست نياورده است و حتي اين دو بزرگوار معتقد بر اين بودند كه اگر تمام قرآن را زير و رو كنيم، يك دليل قرآني براي امامت كه باعث اين همه اختلاف ميان مسلمانان شده است، به دست نمي آيد. اگر حضرت علي (رضي الله عنه) خودش معتقد به امامت و ولايت بود، براي مالك اشتر مي نوشت:

فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَي اللَّهِ وَ الرَّسُولِ و إلي

چرا فقط همان آيه قرآن را نوشته است؟ اين خودش دليل محكمي است كه امامت در اسلام وجود ندارد. اين نظريه برادران تشيع است كه اين قدر به آن رنگ مي دهند و موجب تشنج و بحران هاي فكري و مذهبي در جامعه اسلامي شده اند.

نظر شما در اين مورد چيست؟

جواب 2 :

يكي از اين دو نفري كه به آنجا آورده اند، جناب آقاي سيد حسن حسيني از بحرين، از علماء وهابي هستند و ارتباطي با أهل سنت و شيعه ندارد. بنده خودم هم چند سال پيش با اين آقايان، 3 شب مناظره داشتم در رابطه با شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) و نوار صوتي آن و متن آن به صورت عربي و فارسي موجود است و روي سايت مؤسسه تحقيقاتي حضرت وليعصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ـ www.valiasr-aj.com است. ايشان از وهابي هاي بحرين است و ارتباطي به شيعه و سني ندارد. حتي ايشان در برابر أدله اي كه بنده اقامه كردم مبني بر هجوم به خانه أمير المؤمنين (عليه السلام) و ضرب و شتم حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)، نه تنها جوابي به من نداد، بلكه جز فحاشي و اهانت، چيز ديگري نداشتند.

نفر دوم آقاي امين است كه از لبنان آمده و در چند شب قبل هم يكي از بزرگان و علماء شيعه از لبنان زنگ زد و رسماً اعلام كرد كه آقاي امين ارتباطي به شيعه ندارد و يك مزدور عربستان سعودي است و عمامه را براي تجارت بر سرش گذاشته است و هيچ شيعه اي در لبنان ايشان را به عنوان يك شيعه نمي شناسند.

حرف هايي را كه ايشان مي زند، بنده خودم گوش مي دهم و حرف هاي ايشان هيچ ارتباطي به شيعه ندارد. بنده هم در همين جا رسماً اعلام مي كنم و تمام دنيا بدانند كه جناب آقاي امين، با همه احترامي كه ما به ايشان داريم، به هيچ وجه نظريه هايش نظر شيعه نيست و افكارش را افكار 100٪ ضد شيعه مي دانيم. اگر شما مي خواهيد نظر شيعه را بدانيد، بايد نظر شيخ مفيد (ره)، شيخ صدوق (ره)، علامه حلي (ره)، شهيد اول (ره) و شهيد ثاني (ره) كه از ديار لبنان هستند و نظر امام خميني (ره)، حضرت آيت ا... العظمي سيستاني و حضرت آيت ا... العظمي خويي (ره) را ببينيد. اين مراجع عظام تقليد ما هستند كه نظرشان بيان گر نظر شيعه است.

ديشب هم يك آقايي از لبنان زنگ زد و به آقاي امين گفت:

شما صراحتاً بگو نظرت درباره غدير و حضرت مهدي (عليه السلام) چيست؟ اگر واقعاً به صراحت نظر شيعه را گفتي، ما مي دانيم كه تو شيعه هستي، وگرنه ما تو را به عنوان شيعه قبول نداريم.

ايشان هم گفت:

آنچه كه براي ما مهم است، وحدت ميان أمت اسلامي است. هر چه كه مخالف وحدت باشد، آيه يا روايت، همه را به دريا مي ريزيم.

اين كه أمير المؤمنين (عليه السلام) معتقد به خلافت نبود، دروغ است. أمير المؤمنين (عليه السلام) در جاي جاي نهج البلاغه، بحث امامت خويش و ائمه أهل بيت (عليهم السلام) را مطرح كرده است و در زمان خلافتش هم وقتي در أمر خلافتش اختلاف شد، آقا أمير المؤمنين (عليه السلام) مردم را سوگند داد به خداي عالم كه آيا روز غدير خم از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) شنيديد كه فرمود: «من كنت مولاه فعلي مولاه» و تمام اين قضايا مطرح است.

إن شاء ا... در زمينه امامت حضرت علي (عليه السلام) از زبان خود حضرت علي (عليه السلام) در منابع أهل سنت بحث خواهيم كرد.

بيننده (ادامه بحث):

ايشان اصطلاحات قرآني را بيان مي كردند و أحاديث مهم پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را و نقل ديگران را بيان نمي كردند. ما مسلمان هستيم، چه شيعه و چه سني، همه مان در زير يك سقفي زندگي مي كنيم به نام اسلام كه سندش قرآن است و بايد هر چيزي را از قرآن بياوريم. وقتي خود قرآن مي فرمايد:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَي اللَّهِ وَ الرَّسُولِ

سوره نساء / آيه 59

بايد رجوع دهيم به قرآن و سنت هاي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و ديگر نبايد اين قدر نبايد به آن پر و بال بدهيم. من واقعاً خودم هميشه برنامه هاي شما عزيزان را و ديگر شبكه هاي أهل سنت را نگاه مي كنم. جناب عالي كه گفتيد از لبنان زنگ زدند، شيخ محمد الساتر بودند كه گفتند: «شما اصلاً شيعه نيستي، اگر شيعه هستي، كجاي لبنان مي نشيني تا من بيايم. گفت: من أهل شهرستان بعلبك هستم». ايشان گفتند كه من ذاتاً افتخار مي كنم به شيعه بودن خودم. ولي اين حقيقت اسلامي و قرآني است كه بايد بگويم تا چقدر در ميان هم تفرقه بياندازيم. وقتي كه قرآن مي فرمايد خداوند رضايت خودش را از صحابه اعلام مي كند، مسئله قرآن و بيان مسائل قرآني، مقطعي نيست؛ براي تمام ادوار تا انقراض عالم و تا روز قيامت پابرجاست؛ مانند نماز و روزه. وقتي خداوند اعلام رضايت از صحابه كرده، ديگر چيزي براي شبهه باقي نمي ماند. تا روز قيامت اين رضايت خداوند، شامل آنها شده است.

مسئله ديگر اين كه چرا ما بايد تكيه كنيم بر سر اين مسائل. خود كتاب نهج البلاغه كه نزد أهل تشيع واقعاً مقدس است و ما هم به آن احترام مي گذاريم، خود پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) كه فرموده است بعد از من 12 امام مي آيند، 4 نفر از آن اماماني كه آمده اند، خلفاء راشدين بودند. بعد از آنها هم شما اگر حساب كنيد، اين 12 امام به نظر أهل تشيع چند نفرشان خلافت كردند؟ خود حضرت علي خلافت كرده، امام حسن 6 ، 7 ماه خلافت كرده است و ديگر تمام شد. اگر اين طوري باشد، خود سخن پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) تحقق پيدا نكرده است. ولي 4 نفرشان، همين خلفاء راشدين بودند.

جواب:

پس آن 8 نفر ديگر چه كساني بودند؟

بيننده:

اين را بايد حاج آقا جواب بدهند كه آن 8 نفر چه كساني بودند؟ ما در قرآن يك سوره داريم به نام شوري:

وَ أَمْرُهُمْ شُورَي بَيْنَهُمْ

 

سوره شوري / آيه 38

اسلام براي مسئله مشاورت و شورا، احترام خاصي دارد و يك سوره به نام شوري گذاشته است. آن وقتي كه صحابه آمده اند بعد از رحلت پيامبر (صلي الله عليه و سلم)، مسئله انتخاب و جانشيني پيامبر (صلي الله عليه و سلم) را گذاشتند، دستور قرآني و شورا بوده است، نه انتصابي. اسلام هيچ وقت، در هيچ زماني، هيچ كسي را به صورت انتصابي قبول نداشته و نخواهد داشت.

در قضيه آتش زدن خانه فاطمه (رضي الله عنها) به دست خليفه دومِ اسلام، مي خواستم اين را بگويم كه الآن كتابي در دست دارم به نام بازسازي باورهاي مسائل مورد اختلاف شيعه و سني و در آن نوشته است:

نخستين كسي كه به جعل اين داستان پرداخت، ابراهيم بن سيار نظّام، رئيس فرقه نظّاميه بود. چنانچه أبو الفتوح شهرستاني در كتاب خود الملل و النحل مي گويد.

يعني چيزي به نام آتش زدن خانه فاطمه نبوده است. فقط اين ابراهيم بن سيار نظام كه خودش يك يهودي بود، اولين بار آمد براي اين كه اختلاف را وارونه و بيشتر كند، اين نظريه را به شيعيان و پيروان علي داد و تا امروز دودش به چشم همه رفته است.

جواب:

أولاً:

أمر امامت، أمر الناس نيست، بلكه أمر الله است. خداوند در قرآن صراحت دارد:

إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا

اي ابراهيم! من تو را براي امامت مردم انتخاب مي كنم.

سوره بقره / آيه 124

يعني جعل امامت، أمر الله است و كارش به دست خداوند است، نه به دست مردم. حضرت موسي (عليه السلام) وقتي مي خواهد حضرت هارون (عليه السلام) را جانشين خود كند، نمي گويد:

إني جعلت هارون خليفة

بلكه مي فرمايد:

وَ اجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي / هَارُونَ أَخِي

خدايا! هارون را كه از أهل من است، جانشين من قرار بده.

سوره طه / آيه 29 ـ 30

خداوند هم مي فرمايد:

قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَي

سوره طه / آيه 36

خداوند نسبت به نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) مي فرمايد:

يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ

اي پيامبر! أمر امامت علي را براي مردم بيان كن و اگر اين كار را نكني، رسالت ناتمام است.

سوره مائده / آيه 67

ثانياً:

برادر عزيزم! شما برو كتاب تفسيرالمنار محمد رشيد رضا و تفسير الدر المنثور سيوطي، ذيل همين آيه را ببينيد كه از عبد الله بن مسعود نقل مي كنند:

كنا نقرأ علي عهد رسول الله صلي الله عليه و سلم: «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ "أن عليا مولي المؤمنين" وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ».

الدر المنثور لجلال الدين السيوطي، ج 2، ص 298 ـ فتح القدير للشوكاني، ج 2، ص 60

هم چنين آقاي آلوسي در تفسير روح المعاني، جلد 6، صفحه 193 نقل مي كند از عبد الله بن مسعود و مي گويد:

كنا نقرأ علي عهد رسول الله صلي الله عليه و سلم: «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ "أن عليا ولي المؤمنين" وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ».

قرآن به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) مي فرمايد كه به مردم برسان. يعني إبلاغ از ناحيه خداوند به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) است. أمر امامت به يد الله است، نه به يد الناس. اين آيه:

وَ أَمْرُهُمْ شُورَي بَيْنَهُمْ

سوره شوري / آيه 38

در مسائلي است كه مربوط به جنگ و زراعت و اقتصاد و اين گونه مسائل است.

ثالثاً:

شما كه اين چنين به نَظّام الدين سياري جسارت مي كنيد، من خيلي تعجب مي كنم كه شما مي گوييد ايشان يهودي بوده است كه اين قضيه را نقل كرده است!!! شما برويد تاريخ بغداد آقاي خطيب بغدادي، جلد 6، صفحه 94 را ببينيد و إكمال الكمال إبن ماكولا، جلد 7، صفحه 357 را ببينيد كه از ايشان اين گونه تعبير مي كنند:

أحد فرسان أهل النظر و الكلام.

يكي از شيران شخصيت هاي أهل نظر و كلام است.

آقاي شهرستاني از ايشان نقل مي كند:

إن عمر ضرب بطن فاطمة يوم البيعة حتي ألقت الجنين من بطنها.

در روز بيعت، عمر آن چنان بر شكم فاطمه زد كه جنينش سقط شد.

الملل و النحل للشهرستاني، ج 1، ص 57، چاپ دار المعرفة بيروت

اين چيزي نيست كه شيعه نقل كرده باشد. نَظّام، نه شيعه است و نه يهودي؛ بلكه از علماء بزرگ أهل سنت و از معتزله است.

رابعاً:

بر فرض كه اين دروغ باشد و آقاي نظام هم يهودي است، شما برو كتاب آقاي إبن أبي شيبة (متوفاي 239 هجري) المصنف، جلد 8، صفحه 572 را ببين كه نقل مي كند از يكي از صحابه به نام أسلم، غلام خود آقاي خليفه دوم كه مي گويد:

و قد حلف بالله لئن عدتم ليحرقن عليكم البيت.

آقاي عمر آمد قسم خورد به خداوند كه اين خانه را آتش مي زنم.

اين روايت كه براي نظام نيست. روايت هم كاملاً صحيح است و هيچ مشكل سندي ندارد.

آقاي بلاذري (متوفاي 270 هجري) كه معاصر آقاي بخاري (متوفاي 256 هجري) و مسلم (متوفاي 261 هجري) بوده، از إبن عون (كه درباره او مي گويند: له صحبة) نقل مي كند:

فجاء عمر و معه فتيلة، فتلقته فاطمة علي الباب، فقالت فاطمة: يابن الخطاب! بابي؟! قال: نعم و ذلك أقوي فيما جاء به أبوك.

عمر آمد در حالي كه مواد آتش زا در دستش بود و با فاطمه در جلوي درب خانه روبه رو شد و فاطمه به او گفت: اي پسر خطاب! آمده اي خانه مرا به آتش بكشي؟ عمر گفت: بله، براي بقاء دين پدرت اين كار را مي كنم.

 

أنساب الأشراف للبلاذري، ج 1، ص 581

من در همان مناظره اي كه در شبكه المستقلة داشتم، تك تك اين روايات را بررسي كردم و گفتم كه در سندش، آقاي مدائني هست كه آقاي ذهبي در سير أعلام النبلاء، جلد 10، صفحه 401 در مورد او مي گويد: «ثقة ثقة ثقة» و آقاي مسلمة بن محارب هست كه آقاي إبن حبان او را در الثقات، جلد 7، صفحه 490 او را توثيق كرده است و آقاي سليمان بن تيمي هست كه آقاي مزي در تهذيب الكمال في أسماء الرجال، جلد 4، صفحه 176 مي گويد إبن حنبل و اين معين و نسائي او را توثيق كرده اند و آقاي عبد الله بن عون هست كه در الطبقات الكبري محمد بن سعد، جلد 7، صفحه 198 بعضي ها مي گويند جزء صحابه است. اين روايت كاملاً صحيح است و هيچ مشكلي ندارد.

آقاي طبري هم از زياد بن كليب از خود عمر بن خطاب نقل مي كند:

و الله! لأحرقن عليكم أو لتخرجن إلي البيعة.

به خدا قسم! يا خانه را به آتش مي كشم، يا بايد بياييد بيعت كنيد.

 

تاريخ الطبري، ج 2، ص 443

اينها ارتباطي به نظام ندارد كه شما مي گوييد قضيه شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) و هجوم به خانه ايشان، فقط مربوط است به آقاي نظام كه يهودي بوده است.

خامساً:

مضافاً كه اگر به كتاب هاي خودتان نگاه كنيد، مي بينيد كه بزرگان شما هم شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را نقل كرده اند. آقاي جويني در فرائد السمطين، جلد 2، صفحه 36 شهادت حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) را نقل مي كند. آقاي جويني كسي است كه آقاي ذهبي در تذكرة الحفاظ، جلد 4، صفحه 1505 صراحت دارد:

الإمام المحدث الأوحد.

اينها چه ارتباطي به آقاي نظام دارد؟!

نكته:

مقداري برويد مطالعه كنيد تا به اين شكل بي گدار به آب نزنيد.

ما اعلام مي كنيم كه به أهل سنت اهانت نمي كنيم و توهين به أهل سنت را گناه نابخشودني مي دانيم و آن شبكه هايي كه به أهل سنت و خلفاء اهانت مي كنند، ما از آن شبكه ها بيزار هستيم و آقايان مراجع عظام تقليد هم بيزار هستند و من اين را با صراحت اعلام مي كنم كه هر شبكه اي، حتي اگر شبكه جهاني ولايت هم روزي به خلفاء اهانت و ناسزاگويي كند و آن را ترويج دهد و به أهل سنت اهانت كند، آقايان مراجع عظام تقليد با هيچ كسي رو دربايستي ندارند و از شبكه جهاني ولايت هم تبرّي خواهند جست.

من هم رسماً اعلام مي كنم به اين عزيزان و برادران مان در شبكه هاي شيعي كه هرگونه اهانت به أهل سنت و خلفاء، امروز در حقيقت، شيعه را در آماج گلوله هاي وهابي قرار دادن است.

از آقاي عبد المالك ريگي كه چندي پيش به جزاي عملش رسيد، سؤال كرده بودند:

شما چه مي كنيد كه اين جوان سني و وهابي را شست و شوي مغزي مي دهيد و به اين مرحله مي رسند كه مواد منفجره را با كمربند انفجاري به خودشان مي بندند و خودشان و ده ها نفر ديگر را به خاك و خون مي كشند؟

بينندگان عزيز! برادران عزيز شبكه هاي شيعي! مي دانيد عبد المالك چه گفته بود؟ گفته بود:

ما كار علمي و عقيدتي روي اينها نمي كنيم. ما اين جوانان را مي آوريم و چند تا نوار از علماء شيعه را كه به أهل سنت فحش مي دهند و به خلفاء ناسزا مي گويند، به آنها نشان مي دهيم و وقتي مي شنوند كه يك عالم شيعي به خلفاء و أهل سنت فحش مي دهد، يك پارچه آتش مي شوند و سر از پا نمي شناسند.

برادران عزيزي كه در شبكه هاي ديگر نشسته ايد! برادراني كه بالاي منابر مي رويد! برادراني كه به نام حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) جلسه مي گيريد و با اهانت به أهل سنت و خلفاء، دل خوش كرده ايد و تصور مي كنيد كه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) راضي است! من از 3 تن از مراجع عظام تقليد كه الآن در قيد حيات هستند، سؤال كردم:

نظر شما چيست نسبت به آن دسته از روحانيوني كه بالاي منبر مي روند و به أهل سنت اهانت مي كنند و به خلفاء ناسزا مي گويند يا به نام حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)، جلسه مي گيرند و ناسزا مي گويند؟

فرمودند:

به نظر من، ائمه (عليهم السلام) به اين كار راضي نيستند.

اگر ما مقلد اين مراجع عظام تقليد هستيم، بايد رعايت كنيم. آن آقاياني كه مي گويد حضرت آيت ا... العظمي سيستاني اجازه داده است كه چنين و چنان كنيم، بدانند كه حضرت آيت ا... العظمي سيستاني شعارش اين است:

لا تقولوا إخواننا أهل السنة، بل قولوا انفسنا أهل السنة!

نگوييد برادران أهل سنت ما، بلكه بگوييد عزيزان أهل سنت ما!

شما موضع گيري حضرت آيت ا... العظمي سيستاني را نسبت به أهل سنت نگاه كنيد و اين طور خودتان را به دروغ، وابسته به بعضي از مراجع عظام تقليد نشان ندهيد. من چند روز قبل به مسئولين يكي از شبكه ها زنگ زدم و گفتم:

برادر عزيزم! شما با اين تندي ها! ريگي پروري مي كنيد. كار شما با اين اهانت ها و توهين ها و ناسزاها، پروروش دادن ريگي هاست.

لذا، عزيزان أهل سنت بدانند كه ما نه تنها نظر خودمان را عرض مي كنيم، بلكه نظر مراجع عظام تقليد را اعلام مي كنيم و اگر نياز باشد، نظر آقايان مراجع عظام تقليد را به صورت مكتوب مي آوريم و اعلام مي كنيم كه اهانت به أهل سنت را خلاف شرع مي دانند و ناسزاگويي به خلفاء را گناه و معصيت مي دانند و مراجع عظام تقليد، روحانيوني كه به مناطق أهل سنت مي روند را توصيه مي كنند كه مقداري مراقب صحبت هاي خودشان باشند.

* * * * * * *

سؤال 3 :

1. اين شبكه ظلمت مطلبي را مطرح كردند كه آقا أمير المؤمنين (عليه السلام) در نامه 6نهج البلاغه فرموده اند:

همان هايي با من بيعت كردند كه با خليفه اول و خليفه دوم بيعت كردند و شورا، حق مهاجرين و انصار است.

البته آنها اشاره اي نكردند كه اين مطالب درباره نامه اي است كه آن حضرت به معاويه نوشتند. لطفاً در اين مورد توضيح بفرماييد.

2. يكي ديگر از شبكه هايي كه شمشير را عليه شيعه از رو بسته است، أخيراً عنوان كرده است كه اعتقاد به آيه:

إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ

 

سوره مائده / آيه 55

و اين كه آقا أمير المؤمنين (عليه السلام) در حال نماز صدقه دادند، خرافات است. در اين مورد هم توضيح بفرماييد.

جواب 3 :

من هم برنامه هاي اين شبكه را نگاه مي كردم و به قدري اعصابم خُرد شد كه تلويزيون را بستم. به قدري اين گوينده عبارات تند و غير مؤدب به كار مي برد كه من حوصله ادامه دادن به صحبت هاي او را نداشتم!

إن شاء ا... قول مي دهم به بينندگان عزيز كه إن شاء ا... در جلسات آينده، اين بحث را خواهيم كرد كه واقعاً أمير المؤمنين (عليه السلام) كه در نامه 6نهج البلاغه مي فرمايد:

إنه بايعني القوم الذين بايعوا أبا بكر و عمر و عثمان علي ما بايعوهم عليه.

با من بيعت كردند همان كساني كه با أبو بكر و عمر و عثمان بيعت كردند.

آيا خلافت أبو بكر و عمر و عثمان را مشروع مي داند؟ يا نامه اي به معاويه است و از اين باب است:

وَ جَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ

 

سوره نحل / آيه 125

يك جواب كوتاهي هم بگويم كه آقاي خوارزمي كه از بزرگان أهل سنت و أخطب الخواطب است و ذهبي هم از او به امام تعبير مي كند، مي گويد:

كتب أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليه السلام قبل نهضته إلي صفين إلي معاوية لأخذ الحجة عليه.

أمير المؤمنين علي بن أبي طالب (عليه السلام) قبل از آغاز جنگ صفين، براي اتمام حجت بر معاويه، نامه اي به او مي نويسد.

أما بعد: إنه لزمتك بيعتي بالمدينة و أنت بالشام، لأنه بايعني القوم الذين بايعوا أبا بكر و عمر و عثمان علي ما بويعوا عليه.

اي معاويه! بيعت من بر گردن تو لازم و ضروري است، با اين كه تو در شام هستي... .

المناقب الخوارزمي، ص 202

بعد از قضيه قتل عمر، مردم آمدند إصرار كردند:

ما مي خواهيم با تو [علي] بيعت كنيم به شرط عمل به كتاب خدا و سنت پيامبر (صلي الله عليه و سلم) و سيره شيخين.

ولي علي بن أبي طالب (عليه السلام) زير بار نرفت و فرمود:

من حاضر نيستم به سيره شيخين عمل كنم. چون شايد سيره شيخين، سيره نادرستي باشد.

مسند احمد للإمام احمد بن حنبل، ج 1، ص 75 ـ تاريخ الطبري، ج 3، ص 301

در خود صحيح بخاري خود أمير المؤمنين (عليه السلام) خطاب به أبو بكر مي فرمايد:

و لكنك إستبددت علينا بالأمر.

تو در أمر خلافت در حق ما استبداد كردي.

صحيح البخاري لمحمد بن إسماعيل البخاري، ج 5، ص 83، ح 4241، كتاب المغازي، باب غزوة خبير ـ صحيح مسلم لمسلم النيشابوري، ج 5، ص 154، ح 4471، كتاب الجهاد، باب قول النبي (صلي الله عليه و سلم) لا نورث

معناي استبداد چيست؟ آيا به معناي خدمت كردن و دسته گل آوردن است؟

حتي در صحيح بخاري و صحيح مسلم آمده است:

حتي فاضت عينا أبي بكر.

چشمان أبو بكر از سخن علي گريان شد.

هم چنين أمير المؤمنين (عليه السلام) به أبو بكر مي فرمايد كه به خانه من بيا، ولي كسي را با خودت نياور:

كراهية لمحضر عمر.

من دوست ندارم حتي با عمر هم مجلس بشوم.

اين مسائل در كتاب صحيح بخاري و صحيح مسلم آمده است.

2. آقاي عرعور كه ناصبي و بدتر از منافق است و جز فحاشي به شيعه و اهانت هاي ركيك و ناموسي به شيعه چيز ديگري نمي داند را در آن شبكه آورده اند و او هم اين مطالب را مي گويد. ايشان در برابر يك شيعه اي كه استدلال مي كند، مي گويد: «اين قضيه انگشتر دادن حضرت علي (عليه السلام) به سائل در حال نماز، از خرافات است».

اين روايت در كتاب هاي معتبر أهل سنت، از خود آقا علي بن أبي طالب (عليه السلام) نقل شده است.

 

معرفة علوم الحديث للحاكم النيشابوري، ص 102 ـ المناقب للخوارزمي، ص 266 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج 7، ص 394

از عمار بن ياسر هم اين روايت نقل شده است.

 

المعجم الأوسط للطبراني، ج 6، ص 218

از سلمة بن كهيل، صحابه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) هم نقل شده است.

الدر المنثور لجلال الدين السيوطي، ج 2، ص 293 ـ تفسير إبن كثير، ج 2، ص 73

هم چنين از مجاهد و سُدْي و عتبة بن حكيم از أبو جعفر امام باقر (عليه السلام) نقل شده است.

الدر المنثور لجلال الدين السيوطي، ج 2، ص 293

مفسران بزرگ أهل سنت هم اين روايت را نقل كرده اند.

تفسير الطبري، ج 6، ص 389 ـ الدر المنثور لجلال الدين السيوطي، ج 2، ص 293 ـ تفسير القرطبي، ج 6، ص 221 ـ زاد المسير لإبن الجوزي، ج 2، ص 292 ـ تفسير إبن كثير، ج 2، ص 72

جالب اين است كه آقاي آلوسي وهابي ضد شيعه كه حتي از علماء شيعه ـ عذر مي خواهم ـ به عنوان كَلْب تعبير مي كند، در كتاب تفسيري روح المعاني، جلد 6، صفحه 167 صراحتاً مي گويد:

و غالب الأخباريين علي أن هذه الأيه نزلت في علي كرم الله تعالي وجهه.

غالب اخباريين و محدثين بر اين عقيده هستند كه اين روايت در حق علي نازل شده است.

در جلد 6، صفحه 186 هم مي گويد:

و الآية عند معظم المحدثين نزلت في علي كرم الله تعالي وجهه.

اين آيه در نزد اكثر محدثين ما اين است كه در حق علي نازل شده است.

جالب اين است كه آقاي تفتازاني در شرح المقاصد، جلد 2، صفحه 288 نقل مي كند:

نزلت باتفاق المفسرين في علي بن أبي طالب رضي الله عنه حين أعطي السائل خاتمه و هو راكع في صلاته.

و در كتاب المواقف آقاي إيجي، جلد 3، صفحه 614 آمده است:

و قد أجمع أئمة التفسير علي أن المراد بـ«الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ» إلي قوله تعالي: «وَ هُمْ رَاكِعُونَ» علي، فإنه كان في الصلاة راكعاً، فسأله سائل، فأعطاه خاتمه فنزلت الآية.

إجماع ائمه تفسير است بر اين كه مراد از آيه 55 سوره مائده، علي است كه در حال ركوع، انگشتر به سائل داد و اين آيه نازل شد.

شرح المواقف للقاضي الجرجاني، ج 8، ص 360

تمام اين آقايان، تفتازاني و ايجي و قاضي جرجاني به صراحت اين قضيه را از خواجه نصير الدين طوسي (ره) نقل كرده اند و آن را ردّ نكرده اند.

* * * * * * *

سؤال 4 :

اين شبكه أهل سنت [شبكه نور] كه ما نگاه مي كنيم، آيا گناه دارد يا خير؟

جواب 4 :

اگر كسي اين توانايي علمي را دارد كه اين سخنان ضد شيعي و ضد قرآني و ضد سنت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) در روحيه اش أثر نمي گذارد، ديدن اين شبكه اشكالي ندارد. ولي اگر كسي هم چنين توانايي را ندارد و اعتقادات شيعي اش قوي نيست، نبايد نگاه كند. چه بسا بعضي از مطالب خلافي كه در آنجا نقل مي كنند، در او تأثير مي گذارد. چون بعضاً اين آقايان مي آيند سراب را نشان مي دهند و مخاطب تصور مي كند كه آب است. براي هم چنين افرادي، قطعاً نگاه كردن به هم چنين شبكه اي خلاف شرع است.

* * * * * * *

سؤال 4 :

1. در مورد روايتي كه مي گويند پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود:

اولين كسي كه از أهل بيت من به من ملحق مي شود، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) است.

اين روايت چطور با شهادت حضرت محسن (عليه السلام) هم خواني دارد؟

2. حديثي كه در بحار الأنوار است كه مي گويند:

امام علي (عليه السلام) با پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) و أم المؤمنين عايشه در زير يك پتو بودند.

آيا صحت دارد؟

3. در شبكه ظلمت حديثي را آوردند كه امام باقر (عليه السلام) مي فرمايد:

نعم الصديق، نعم الصديق، نعم الصديق.

قضيه اين چيست؟ آيا صحت دارد؟

4. چرا با شبكه ظلمت مناظره نمي گذاريد؟

جواب 4 :

1. حضرت محسن (عليه السلام) جزء أهل بيت (عليهم السلام) نيست. أهل بيت (عليهم السلام) آن خمسه طيبه [پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)، حضرت علي (عليه السلام)، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها)، امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام)] هستند. حتي حضرت زينب كبري (سلام الله عليها) هم جزء أهل بيت (عليهم السلام) نيست.

2. خير، اين حديث از دروغ هاي بني أميه است. ما اين را مفصل جواب داده ايم و ردّ كرده ايم. اين روايت در منابع أهل سنت آمده است، نه در منابع شيعه. اگر هم در منابع شيعه باشد، روايات ضعيف و جعلي هستند. اين گونه روايات دروغ است و نه با غيرت و عصمت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) مي سازد و نه با عصمت آقا أمير المؤمنين (عليه السلام).

3. خير، اين روايت هم به هيچ وجه صحيح نيست و جعلي و ضعيف است. اين روايت به هيچ وجه در منابع شيعه هم نيامده است. اين را اين آقايان نقل كرده اند و إبن أبي الحديد معتزلي نقل كرده است و ما اين را مفصل جواب داده ايم. اين روايت در تاريخ مدينة دمشق آقاي إبن عساكر، جلد 5 صفحه 455 و جلد 54 ، صفحه 283 آمده است. اگر در بعضي از كتاب هاي شيعه آمده است، به نقل از كتاب هاي أهل سنت آمده است و ردّ كرده اند. اين آقايان مي آيند نقل را مي گيرند و ردّ را نقل نمي كنند.

4. ما بارها گفته ايم و از آنها دعوت كرده ايم، ولي آنها استقبال نكرده اند.

* * * * * * *

سؤال 5 :

آقاياني كه مي گويند وهابيت وهابيت، كسي كه پيامبر را با نام زيبا صدا كند و ـ نعوذ بالله ـ به زنش توهين نكند و به علي توهين نكند كه ـ نعوذ بالله ـ در خانه اش خوابيده و زنش را شكسته و امام حسين را زير پاي دار و دسته بني أميه له نكرده است، اگر اين آقايان وهابيت هستند، واقعاً من هم وهابي هستم. اين حرف ها چيست؟ اين چرنديات چيست كه مي گوييد شبكه ظلمت؟ همه شبكه ها محترم هستند براي خودشان! اين شبكه أهل بيت براي كيست؟ كسي بگويد ـ نعوذ بالله ـ به اين شبكه توهين كند، خوش تان مي آيد؟ نور، از نور قرآن آمده است. واقعاً نبايد در مملكت ما از اين حرف ها بزنند.

از آقاي قزويني گلايه دارم. به گفته تاريخ عمومي ايران، 14٪ سني هستند. ولي ايشان گفتند كه اين سني ها 2 ميليون نفر هستند؛ اين درست نيست. ما كاري به شيعه و سني نداريم؛ ما همه برادر هستيم؛ اين حرف ها در ايران خوب نيست.

جواب 5 :

حضرت عالي مي فرماييد كه من گفته ام مجموع أهل سنت در ايران 2 ميليون نفر هستند، اگر مدركي براي من آورديد كه در برنامه ها و سخنراني هاي كه داشته ام، گفته باشم أهل سنت ايران 2 ميليون نفر هستند، هر چقدر بخواهيد به شما جايزه مي دهم. ولي اگر دروغ بود، بايد مردانه بگوييد كه من به قزويني بهتان بستم.

بيننده (ادامه بحث):

وقتي شبكه سلام از شما سؤال كردند، گفتيد كه حنبلي ها اين قدر جمعيت دارند و مالكي ها اين قدر جمعيت دارند و گفتيد نزديك به 2 ميليون نفر و اندي جمعيت دارند.

جواب:

نوار شبكه سلام موجود است و پياده شده اش هم در سايت موجود است.

بيننده (ادامه بحث):

من نوارش را ندارم. خودم نوشته ام و الآن هم پيدا كردم و زنگ زدم.

جواب:

اصلاً هم چنين چيزي را بنده در عمرم نگفته ام كه أهل سنت در ايران مجموعاً 2 ميليون نفر هستند. آماري در آنجا عرض كردم و گفتم كه مثلاً در استان سيستان و بلوچستان چند نفر هستند و در استان كردستان چند نفر هستند و در استان خراسان چند نفر هستند و آمار را عرض كردم و نوارش هم موجود است و متن اين نوار هم در سايت مؤسسه تحقيقاتي حضرت وليعصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ـ www.valiasr-aj.com موجود است و صداي من الآن موجود است. نبايد پشت سر آدم زنده إفتراء بست. من عرض كردم كه قريب 10٪ مردم ايران أهل سنت هستند. در همان جا هم گفتم كه حدود 7 ميليون و اندي در ايران سني هستند. شما فكرتان در جايي ديگر بوده است و به جاي عدد 7، عدد 2 را نوشته ايد. شما نبايد اين طور بي گدار، جلوي ميليون ها انسان إفتراء ببنديد. اين زيبنده بزرگواري مانند حضرت عالي نيست.

* * * * * * *

سؤال 6 :

من از امام باقر (عليه السلام) چند روايت مي خوانم.

1. درباره بيعت حضرت علي (عليه السلام)، حضرت علي (عليه السلام) مي فرمايد:

و بيعة أبو بكر كما ... فبيعة عثمان فبيعة، إن ذلك في بيتي ثم ... .

با أبو بكر بيعت كردم، همان گونه كه شما بيعت كرديد و با عمر بيعت كردم، همان گونه كه شما بيعت كرديد و در بيعت با او وفادار بودم و با عثمان بيعت كردند و من هم با او بيعت كردم.

 

مستدرك نهج البلاغه، شيخ كاشف الغطاء، چاپ لبنان، ص 119 و 120

2. امام باقر (عليه السلام) مي فرمايد:

و لست بمنكر فضل أبي بكر و ... ؟

اين روايت هم در كشف الغمة إربلي، ج 3، ص 78 آمده است.

3. آيه قرآن كه مي فرمايد:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَي الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ

 

سوره مائده / آيه 54

سؤال من اين است كساني كه بعد از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) مرتدّ شدند، خداوند خيلي زود قومي را مي آورد، آن قوم چه كساني بودند كه بعد از 25 سال كه آنها حكومت كردند و نوبت علي شد؟ آيا اگر أبو بكر ـ نعوذ بالله ـ ظالم يا كافر بود، مي آمد خليفه اسلام به دست بگيرد كه براي مسلمانان سرافراز بودند و چند كشورها را گرفتند مانند حضرت عمر كه شما برادران شيعه مي گوييد اصلاً به ايران نيامده، وقتي حضرت عمر به ايران آمد و ... . من دوست دارم همين الآن جواب مرا بدهيد.

جواب 6 :

شما كتاب صحيح مسلم، جلد 5، صفحه 152، كتاب الجهاد، باب الفيء را بخوانيد كه از قول خود جناب عمر بن خطاب نقل مي كند كه به حضرت علي (عليه السلام) و عباس گفت:

فلما توفي رسول الله صلي الله عليه و سلم قال أبو بكر: أنا ولي رسول الله صلي الله عليه و سلم ... فرأيتماه كاذبا آثما غادرا خائنا ... ثم توفي أبو بكر و أنا ولي رسول الله صلي الله عليه و سلم و ولي أبي بكر، فرأيتماني كاذبا آثما غادرا خائنا ... .

وقتي رسول الله (صلي الله عليه و سلم) از دنيا رفت، أبو بكر گفت: من جانشين رسول الله (صلي الله عليه و سلم) هستم و شما دو نفر [علي و عباس] عقيده تان درباره او اين بود كه او دروغ گو و گنه كار و حيله گر و خائن بود و وقتي أبو بكر از دنيا رفت، من جانشين رسول الله (صلي الله عليه و سلم) و جانشين أبو بكر شدم و شما دو نفر عقيده تان درباره من اين بود كه من دروغ گو و گنه كار و حيله گر و خائن هستم.

در صحيح بخاري، جلد 5، صفحه 82 و صحيح مسلم، جلد 5، صفحه 154 صراحت دارد كه أمير المؤمنين (عليه السلام) تا 6 ماه بيعت نكرد:

و لم يكن يبايع تلك الأشهر.

اين نظريه آقايان أهل سنت است. اگر واقعاً حضرت علي (عليه السلام) خلافت أبو بكر را مشروع و صحيح مي دانست، در اين 6 ماه چرا بيعت نكرد؟ يا بايد بگوييد كه ـ نستجير بالله ـ حضرت علي (عليه السلام) مقصر بوده و كار خلاف كرده است، كه خودتان هم اين را قبول نداريد و حضرت علي (عليه السلام) را جزء عشره مبشره مي دانيد و اگر بگوييد كه حضرت علي (عليه السلام) خلافت أبو بكر را قبول نداشته است، همان طور كه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله عليها) هم به هيچ وجه بيعت نكرد و با حالت غضب از دنيا رفت.

شما رفته ايد عبارتي را از كتاب كشف الغمة به غلط مي خوانيد و اين روايات خودتان را رها كرده ايد. شما رفته ايد از كتاب هاي دست سوم و چهارم، روايات ضعيف مي آوريد. ما وقتي حرف مي زنيم، بررسي مي كنيم و از صحيح بخاري و صحيح مسلم روايت مي آوريم و جلد و صفحه و شماره حديث را مي گوييم و اگر از كتاب هاي ديگر مي آوريم، بررسي سندي مي كنيم و مي گوييم كه اين روايت از ديدگاه آقايان أهل سنت، صحيح يا ضعيف است و تمام اين قضايا را مطرح مي كنيم. شما اگر راست مي گوييد، يك روايت از كتاب هاي شيعه بياوريد و بررسي سندي بكنيد و مثلاً بگوييد در كتاب الكافي فلان روايت هست و كليني (ره)، علامه مجلسي (ره)، علامه حلي (ره) و شيخ طوسي (ره) هم گفته اند روايت صحيح است. وگرنه هر روايتي را آوردن و نقل كردن، كار هر نقالي است و ارزشي ندارد.

* * * * * * *

* * * * * * *

* * * * * * *

«««و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته»»»



اسم الکتاب : سخنرانی المؤلف : سخنرانی    الجزء : 1  صفحة : 328
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست