استمرار ولايت جهت هدايت جامعه در هنگام اجراء احكام است

ولى جامعه از آن جهت كه آگاه به زمان است به مصلحت نظام و موارد مزاحمت احكام با يكديگر پى مى برد , و از آن جهت كه آگاه به احكام است , به تشخيص اهم و مهم پرداخته و در نهايت با رعايت اهم حكم لازم را اعلام مى دارد

بااجراى مسائل حكومتى و هم چنين تشخيص و تقديم موارد تزاحم نظامى اجتماعى , سياست اسلامى خود را پيدا مى كند

ولايت گرچه در مرتبه اول متعلق به خداوند بعد به رسول و ائمه معصومين عليهم السلام است ليكن در مراتب بعدى به وارثان واجد شرائط آنها انتقال يافته و از اين طريق استمرار مى يابد , انتقال ولايت به عاملان حكومتى در زمان حيات سياسى پيامبر ( ص ) و خلافت اميرمومنان امرى مسلم است , و استمرار آن در زمان غيبت به دلايل عقلى و نقلى مبرهن مى باشد

خلاصه آنكه خاتميت هر چيزى از سنخ هستى همان چيز است اگر شيى ء فقط داعيه فرهنگى داشت و در اين دعوى مدعى كمال و نهايت بود لازم نيست كه از جهت مسائل سياسى , اجتماعى و مانند آن پيامى داشته باشد ولى اگر چيزى بعنوان دين جامع همه ابعاد و جهات علمى و عملى داعيه كمال و خاتميت داشت بايد از هر نظر واجد شرائط ياد شده باشد