.بعد میگوید یک زن دیگری که میفهمیده حافظ عاشق اوست سر به سر او میگذاشته و اینجور به او میگفته:
گفتم آه از دل دیوانه حافظ بیتو
زیر لب خنده زنان گفت که دیوانه کیست؟
حالا میفهمد که من دیوانه او هستم، اینجور مرا زیر لب مسخره میکند، که اگر اینطور حمل کنیم باید حافظ را خلاصه شکارچی مرغ خانگی هم بدانیم یعنی زنی که اینجا سراغش را گرفته زن شوهردار بوده، برای اینکه در مطلع این غزل میگوید:
یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست
جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست
پس حتماً زنی هم اگر بوده زن شوهردار بوده! این هم یک موضوع.
بنابراین از آن سه عنصر جهان بینی حافظ، ما رسیدیم به یک عنصر ایدئولوژیک و دستوری، که مسئله شاهدبازی بود آنهم شاهدبازی به این شکل.
[1] یعنی [بوسه] تو بدترکیب کثیف [چهره ماه مرا آلوده میکند.][2] این زن چقدر سر به سرم میگذارد، مرا احمق میداند.
اسم الکتاب : عرفان حافظ ط-صدرا المؤلف : مطهری، مرتضی الجزء : 1 صفحة : 84