responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : احیای تفکر اسلامی ط-صدرا المؤلف : مطهری، مرتضی    الجزء : 1  صفحة : 56

اسلام برای پیوند و ارتباط با پیامبر و اهل بیتش همه راهها جز راه عمل را بسته است.

حدیثی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله الآن یادم آمد و یادم هست که در 17- 18 سال قبل که این حدیث را خواندم تحت تأثیر آن قرار گرفتم و دیدم براستی در زندگی پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله چه تابلوهای عجیبی پیدا میشود که در تاریخ زندگی احدی چنین تابلوهایی و چنین جنبههای عالی و پرمغزی را نمیتوانید پیدا کنید. وقتی انسان فکر میکند و میبیند که یک مرد امّی در چنان محیطی این طور جملهها در زندگی خودش ساخته است غرق در حیرت میشود و جز اینکه به خارقالعاده بودن او اقرار کند راه دیگری ندارد. این حدیث را در کتاب داستان راستان هم نقل کردهام.

حدیث این است:

پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله در یکی از مسافرتهایی که با اصحابشان میرفتند (نقل نشده که در کدام مسافرت بوده است) موقع ظهر که شد دستور دادند قافله پایین بیایند.

هرکسی از مرکب خودش پایین آمد، رسول خدا صلی الله علیه و آله هم پایین آمدند و جهتی را گرفتند و به آن سو رفتند. اصحاب فکر کردند که لابد حضرت برای قضای حاجت به آن سو میروند. ولی دیدند حضرت پس از آنکه مقداری از شتر خودشان دور شدند برگشتند. خیال کردند که حضرت این محل را مناسب فرود آمدن تشخیص ندادهاند و آمدهاند دستور دهند که برویم در جای دیگری پایین بیاییم. حضرت در حالی که به طرف مرکب خودشان برمیگشتند با احدی حرف نمیزدند. آمدند تا به مرکب خودشان رسیدند. اصحاب دیدند که حضرت دست بردند در خورجین و توبرهای که بر شترشان بود و عِقال یعنی زانوبند شتر را بیرون آوردند و با آن زانوهای شترشان را بستند و بعد دوباره به راه قبلی خودشان رفتند. فهمیدند که این راه دور را حضرت برگشتند که زانوبند شتر را ببندند. کار به این کوچکی!! عرض کردند: یا رسولاللَّه! اگر شما برای

اسم الکتاب : احیای تفکر اسلامی ط-صدرا المؤلف : مطهری، مرتضی    الجزء : 1  صفحة : 56
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست