اسم الکتاب : تفسیر و مفسران المؤلف : معرفت، محمدهادی الجزء : 1 صفحة : 88
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله فرموده و در قرآن نیز آمده است، خداوند میفرماید: «فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ» از این میفهمیم که در وضو باید تمام صورت شسته شود، سپس میفرماید: «وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی الْمَرافِقِ» از این بخش آیه هم در مییابیم که تمام دو دست تا آرنج نیز همانند صورت باید شسته شود. آنگاه میفرماید: «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ» از حرف «باء» که بر کلمه «رؤوس» در آمده میفهمیم که مسح باید بر قسمتی از سر باشد، سپس همان طور که دو دست را- در حکم- همانند صورت دانست، دو پا را نیز- در حکم- به سر ملحق مینماید و میفرماید: «وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی الْکَعْبَیْنِ» [1]؛ از این بخش در مییابیم که حکم پاها هم مانند سر است؛ سپس فرمود: «فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَیَمَّمُوا صَعِیداً طَیِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَ أَیْدِیکُمْ مِنْهُ» [2] بدین گونه ثابت میشود که پارهای از محل شستن، باید مسح شود» [3]. امام علیه السّلام بدین نکته اشاره میفرماید که با آمدن حرف «باء» بر مفعول فعلی که متعدی بنفسه است، ناگزیر باید به نکتهای توجه داشته باشید و آن هم چیزی نیست جز اینکه مجرد تماس ماسح با ممسوح کفایت میکند؛ زیرا حرف «باء» دلالت بر ربط بین دو شیء و تماس آن دو با یک دیگر دارد و حکم تکلیفی در جمله هم، دایر مدار قید موجود در کلام است. بنابراین همین که مسح کننده، دست خود را بر سر قرار داده و حرکت دهد، با اولین حرکت، تکلیف (که همان ربط دست با سر و صرف لمس آن است) انجام شده است، و دلیلی هم بر ادامه حرکت دست بر سر وجود ندارد، بنابراین، شرط نشده که مسح شامل تمام سر شود. امام علیه السّلام در این بیان، ما را بدین نکته آگاه میسازد که با دقت نظر در قیود کلام، امکان به دست آوردن این قبیل احکام شرعی از آیات قرآن ممکن است. شیخ طوسی از عبد الأعلی روایت کرده که گفت: «به امام صادق علیه السّلام عرض کردم: بر اثر لغزش، ناخن پایم افتاد، به این دلیل بر آن زهره گوسفندی کشیدم، هنگام وضو [1] این برداشت بنابر مجرور خواندن «أرجلکم» است که آن نیز قرائتی مشهور است، ولی قرائت به نصب از باب عطف بر محل است، که ما در جای مناسب خودش همین قرائت را ترجیح دادیم، و در این قرائت دیگر ویژگی تبعیض- با بیانی که داشتیم- وجود ندارد. [2] مائده 5: 6. [3] ابو جعفر صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 56 و 57، باب 21- التیمم، حدیث شماره 1- 212. الکافی، ج 3، ص 30. وسائل الشیعه، ج 1، ص 413.
اسم الکتاب : تفسیر و مفسران المؤلف : معرفت، محمدهادی الجزء : 1 صفحة : 88