اسم الکتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب المؤلف : مدرس تبریزی، محمدعلی الجزء : 1 صفحة : 374
رجال در عداد روات شيعهاش نياورده بلكه بمدلول پارهاى آثار دينيّه از حضرت صادق عليه السلام منحرف بوده است. بلى اهل سنّت و جماعت بجهت تدليسات كاذبه و تلبيسات موهومه و ورع صورى و زهد ريائى او كه دام عوامفريبى بوده و بدان وسيله بازار خودفروشى را گرم ميكرده و بناى معارضه با امام حقيقت و پيشواى طريقت ميگذاشته و واسطه پيشرفت مقاصد فاسده و آمال منحوسه ايشان ميشد زياده از حدّش ميستايند. ابن خلّكان گويد: سفيان، در حديث و علوم ديگر امام و پيشوا بوده و تمامى مردم بديانت و ورع و زهد و وثاقت وى متّفق هستند و او را يكى از پيشوايان مجتهدين ميداند. از عبد اللّه بن مبارك نقل كرده كه در تمامى روى كره، اعلم و داناتر از سفيان ثورى را سراغ نداشته است و از سفيان بن عيينه نقل كرده، مردى نديده است كه در مسائل حلال و حرام داناتر از سفيان باشد. نيز گويند كه عمر بن خطّاب و بعد از آن عبد اللّه بن عباس پس شعبى پس سفيان ثورى و رأس و رئيس تمامى مردم بودهاند بارى اينهمه مبالغات محض براى اين است، اينگونه اشخاص كه مجسّمه نسناس و مصداق ترك الدّنيا للدّنيا هستند دستاس خلفاى جور وقت خود باشند، خلفا هم ايشان را در نظر عوام كالانعام جلوه دهند و بدينوسيله در مقام معارضه با ائمّه مسلمين سلام اللّه عليهم اجمعين برآيند غافل از اينكه «چراغ كذب را نبود فروغى» و يأبى اللّه إلّا ان يتمّ نوره. موافق نقل معتمد، بعضى از اهل سنّت نيز تصريح كردهاند بر اينكه بسيار بودى كه سفيان تدليس نمودى بالجملة سفيان از رجال اواسط قرن دويم هجرت بود، از اعمش و ابو اسحق سبيعى و نظائر ايشان روايت نموده و اوزاعى و ابن جريح و امثال ايشان نيز از وى روايت كردهاند، كتاب الجامع الصغير و الجامع الكبير و الفرائض از تأليفات وى ميباشد، در سال يكصد و شصت و يك يا دو از هجرت (161 يا 162 ه ق) در بصره درگذشت و ولادتش هم در سال نود و پنج يا شش يا هفت هجرت بوده است و رجوع باوزاعى هم نمايند.
(ص 2584 ج 3 س و 316 ت و 114 هب و 214 ف و 225 ج 1 كا و 43 ج 4 فع)
اسم الکتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب المؤلف : مدرس تبریزی، محمدعلی الجزء : 1 صفحة : 374