اسم الکتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب المؤلف : مدرس تبریزی، محمدعلی الجزء : 1 صفحة : 177
بيا ساقى آن تلخ شيرينگوار
كه شيرين كند تلخى روزگار
بمن ده كه تلخ است ايّام من
ز ايّام من تلختر كام من
بيا تا قدحهاى پر مىكشيم
لبالب كنيم و پياپى كشيم
دريغا كه در صحن اين كهنه باغ
چه آواى بلبل چه فرياد زاغ
در سفينة الشعراء گويد: اميدى، در سال نهصد و بيست پنج هجرت (925 ه قمرى) درميان گروه انبوهى كه بر سرش ريختند مقتول شد و افضل نامى تهرانى در تاريخ قتل وى گويد:
عبد العزى خزاعى، مكنّى به ابو المطرف، نام اصلى وى يسار بود، بعداز قبول اسلام از طرف حضرت خير الانام به سليمان موسوم شد، هنگامى كه مسلمانان بكوفه مىآمدند او نيز آمده و در آنجا خانه ساخته و اقامت گزيد. او بسيار سالخورده و از
[1]- امير- بزبان عربى معروف است و در اصطلاحات متفرقه، لقب مخصوص، يا جزو اسم و لقب بعضى از اكابر گرديده است. ما هم بعضى از ايشان را كه در السنه داير است در اينجا مىنگاريم.
اسم الکتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب المؤلف : مدرس تبریزی، محمدعلی الجزء : 1 صفحة : 177