اسم الکتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب المؤلف : مدرس تبریزی، محمدعلی الجزء : 1 صفحة : 13
زمين تقوى و دانش فرورفته و شاخههاى آن سر بآسمانها كشيده و تا جهان بشريت باقى است با برهاى شيرين و گواراى معنوى خود نسلهاى آينده را محظوظ و مستفيض خواهد ساخت و از نكهت گلهاى رنگارنگ جاودانى فضاى باغ روزگار را عنبر آگين و مشام جانها را معطر خواهد نمود.
كسانيكه اين امكان و استعداد را دارند و ميتوانند قافله تمدن بشرى و كاروان سير افكار را در حدود مقدورات خود رهبرى كنند و در سعادت انسانها و سوق دادن آنان بسوى كمال مؤثر باشند يا بقول حافظ صد ملك دل را با نيم نظر مسخر سازند آيا حيف نيست كه در انجام اين معامله سودآور تقصير كنند و عمرى را اسير خوروخواب و لذات فانى و شهوات نفسانى و تمنيات دنيوى شوند و در چاه طبيعت محبوس و محصور بمانند و از ارتقا بمقام خدمتگزارى و طيران در آسمان بشريت واقعى غافل باشند؟ روى همين تفكرات و ايمان باين مسائل بود كه اين مرد بزرگ عاليقدر با عشق و علاقه مفرط و داشتن يكنوع انجذاب نفسانى و شوق فطرى و روحانى عمرى را خالصا و مخلصا در مطالعه و تأليف و تحصيل علم و تكميل نفس و افاضه و استفاضه و طى مدارج اخلاقى بسر برد، متاع دنيا را قليل شمرد و «از چشمه عشق وضو ساخته و بر دنيا و زخارف آن چار تكبير زد» سرمايه و اندوختهاش سينهاى سوزان و لبريز از عشق و ايمان بود، آنچه با خود برد قلبى سليم و روحى پاك و و بىآلايش و توشه تقوى و عمل صالح و آنچه از خود در جهان بيادگار گذاشت يكدنيا نام نيك و افتخار؛ چه تجارت پرسودى كه با عمر عاريتى حيات ابدى جاودانى بدست آورد بدون اينكه در قبال اينهمه تلاشهاى طاقتفرسا و مجاهدات شبانهروزى مادام العمرى از ابناى روزگار انتظار تشويق و تقدير و از ارباب بيمروت دنيا توقع دو تا بارك اللّه و سه تا آفرين داشته باشد بلكه برعكس بمصداق من الّف فقد استهدف سينه خود را سپر تيرهاى دلدوز و ناروا و ناجوانمردانه يكعده از مردم دون و دونپرور و هواپرست و خودخواه نمود، مردمى كه خود كارى انجام نميدهند ولى ميخواهند ديگران را نسبت بزحماتيكه مىكشند و خدماتيكه ميكنند و قدمهائيكه برميدارند و كارهاى مثبتى كه انجام ميدهند تخطئه كنند و سستى و بطالت را از اين راه توجيه نمايند. بالاخره جفاها كشيد و دوچار انواع مصائب و ناراحتىها و امواج و طوفانها شد ولى پروانهوار در دل آتش دلىخوش داشت، بلطف الهى و قهر او عشق ميورزيد و براى رسيدن بكعبه مقصود از سرزنش خارهاى مغيلان نمىانديشيد و در راه مطالعه و تأليف سر از پاى نميدانست، فارغ از كون و مكان بزير چرخ كبود ز هرچه رنگ تعلقپذيرد آزاد بود.
در هرحال سعادتمند بود زيرا كه خود را سعادتمند ميدانست- رضا بقضا، تسليم شدن بمقدرات، شكر در نعمت، صبر در مصيبت، خورسندى بقسمت، بىاعتنائى بمال و منال و جاهومقام دنيوى، عشق بخدمت، بلندنظرى، آزادگى، وارستگى از قيد و تكلّف و انزجار شديد از تظاهر و خودنمائى جز و فطرت و از خصائل ذاتى وى بود.
رحمة اللّه عليه رحمة واسعه.
المرء مادام حيّا يستهان به
و يعظم الرّزء فيه حين نقيقد
اسم الکتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب المؤلف : مدرس تبریزی، محمدعلی الجزء : 1 صفحة : 13