ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب - مدرس تبریزی، محمدعلی

اسم الکتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب المؤلف : مدرس تبریزی، محمدعلی الجزء : 1 صفحة : 111

و در حدود پانصد بيت و اندى است اصلاح نمود.

ازرى در غرّه جمادى الاولى از سال هزار و دويست و يازده هجرت (1211 ه قمرى) در حدود هشتاد سالگى در كاظمين وفات يافت و در سردابى كه معروف بقبر سيد مرتضى است مدفون شد و چون اهميت قصيده هانيّه ازرى گوش زد گرديد چندى از ابيات آن را ثبت اوراق مينمايد. در قصه عمرو بن عبدودّ گويد:

و الى الحشر رنة السيف منه‌		ملاء الخافقين رجع صداها
يوم غصت بجيش عمرو بن ود		لهوات الفلا و ضاق فضاها

تا آنجا كه گويد:

فابتدى المصطفى يحدث عما		يوجر الصابرون فى اخراها
قائلا ان للجليل جنانا		ليس غير المجاهدين يراها
من لعمرو و قد ضمنت على اللا		ه له من جنانه اعلاها
فالتوا عن جوابه كسوام‌		لا تراها مجيبة من دعاها
فاذاهم بفارس قرشى‌		ترجف الارض خيفة ان يطاها
قائلا ماله سواى كفيل‌		هذه ذمة على وفاها
فانتضى مشرفية فتلقى‌		ساق عمرو بضربه فيراها
يالها ضربة حوت مكرمات‌		لم يزن ثقل اجرها ثقلاها
هذه من علاه احدى المعالى‌		و على هذه فقس ما سواها

بعد از آن شروع بغزوه احد كرده و جمله ابيات اين قصيده در يك فقره نسخه خطى كه در نزد اين نگارنده موجود است پانصد و هشتاد و دو بيت است. حاج محمد پدر شيخ كاظم ازرى از متنفّذين و صاحبان ثروت بود و در سال هزار و يكصد و چهل و نهم هجرت املاك بسيارى از قبيل باغ و دكان و كاروانسرا و غيره وقف اولاد خود نمود و بنام شيخ كاظم و شيخ يوسف و شيخ محمد على و شيخ محمد رضا چهار پسر داشته است كه دو تن آخرى بلاعقب بودند و شيخ كاظم هم تنها يك دختر داشته و شيخ يوسف نيز بنام شيخ راضى و شيخ مسعود دو پسر داشته است. آل ازرى كه در نواحى حلّه و بغداد بوده و اوقاف جدّ مادرى خودشان حاج محمد مذكور را متصدى هستند از بطن دو دختر همين شيخ مسعود ميباشند. شيخ محمد رضاى مذكور نيز ديوانى در مراثى و مدايح حضرات معصومين‌

اسم الکتاب : ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب المؤلف : مدرس تبریزی، محمدعلی الجزء : 1 صفحة : 111

صيغة PDF

شهادة

الفهرست