8/ 5 بنا بر اين، حضرت خليل عليه السلام اولين آينهاى بود كه
بدان، احكام صفات ثبوتى الهى ظاهر شد و نخستين كسى بود كه تخلق [:
خوپذيرى] بدانها را دارا گشت، ولى پيغمبر ما صلى الله عليه و آله تحقق(1)
بدانها را دارا بود.
و فرق بين تخلق و تحقق اين است كه تخلق به واسطه فراگيرى و كسب و
عمل نمودن در تجلى بدانها حاصل مىآيد، لذا صاحب تخلق محل احكام آنها و هدف
تيرهاى آثار آن تجليات [احكام صفات ثبوتى الهى] مىباشد، و تحقق بدانها
جز به واسطه مناسبت ذاتى- كه اقتضاى آن دارد كه تحقق يافته بدانها آينهاى
مر ذات را باشد- درست در نمىآيد. و مرتبه جامع صفات: در آن تمامى اسماء و
صفات مرتسم است- ارتسامى ذاتى- نه به گونه حكايت و مشابهت مر ارتسام الهى
را در آن، يعنى به واسطه صاحب تحقق، آثار صفات و اسماء در متخلقان [:
خوپذيران] بدانها و غير آنان از مجالى ديگر- آنان كه محل فرود آثار آن
[صفات و اسماء] از آدميان هستند- ظاهر و نافذ مىگردد. اين را نيكو بفهم كه
با خواست خدا ارشاد و راهنمايى خواهى شد.
بر دو قسماند: يكى صفات ثبوتيه حقيقيه، مانند علم و حيات و غيره
و ديگر صفات ثبوتيه اضافيه، مانند خالقيت و رازقيت و عليت. و تمام صفات
حقيقيه به وجود متأكد بازگشت و تمام صفات اضافيه رجوع به يك اضافه مىكند
كه اضافه قيوميت است.
(1) تحقق در لغت به حقيقت پيوستن است و در اصطلاح عبارت است از
شهود حق تعالى در صور اسمائش، كه همان موجوداتاند. بنا بر اين، متحقق به
واسطه حق از خلق پوشيده و محتجب نمىشود و همين طور به واسطه خلق از حق
تعالى.