اسم الکتاب : تبيين براهين اثبات خدا المؤلف : جوادی آملی، عبدالله الجزء : 1 صفحة : 99
التزامي نسبت به ملازم همراه يا متحد با خود دارد .
برخي کساني که از حقيقت فوق غافل مانده اند ، گمان برده اند که
واقعيت خود را از طريق تعقل و انديشه حصولي و با استفاده از آثار خود ادراک
کرده يا اثبات مي نمايد ؛ مانند « دکارت » که پس از فرض ترديد نسبت به همه
امور ، با استفاده از ترديد به صورت حد وسطِ استدلال ، نفس خود را به
عنوان اوّلين واقعيت اثبات مي کند[1]. اثبات نفس به وساطت انديشه يا ترديد ،
علاوه بر اينکه آن را در رديف اموري قرار مي دهد که به وجود ذهني موجود
شده و در ظرف ذهن قرار مي گيرند ، اوّلي بودن معرفت به آن را نيز در معرض
تزلزل قرار مي دهد .
بو علي سينا رحمه الله در نمط سوم اشارات و در علم النفس شفا ، سپس
صدر المتألهين رحمه الله در مبحث نفس اسفار ، بر اين حقيقت تصريح مي کنند
که آدمي هرگز نمي تواند نفس خود را به وساطت اثر خود ، اعم از اينکه اثري
ذهني يا عيني ، و علمي يا عملي باشد ، اثبات نمايد .
دليلي که او بر اين مطلب اقامه مي کند اين است که اگر انسان در نفس
خود ترديد نموده و از طريق اثر - نظير انديشه و تفکر - بخواهد خود را
اثبات کند ، در مقدمه نخست ، اثر را به صورت مطلق يا مقيد به خود ذکر مي
کند .
اگر اثر مذکور در مقدمه مطلق باشد ؛ به اين معنا که مضاف به خود
نباشد ، هرگز نفس مستدل را اثبات نمي کند و نهايت چيزي را که اثبات مي
نمايد ، اين است که فاعلي براي آن اثر - نظير انديشه کننده اي - وجود دارد ،
و اگر اثر مضاف به خود باشد ، مانند اينکه گفته شود : « من مي انديشم » ،
در اين صورت « من » و واقعيت آن در مقدمه نخست ، به عنوان قيد و طرف اضافه
اثر مفروض است . به همين دليل واقعيت آن چيزي نيست که مطلوب قياس بوده و در
نتيجه قياس پديد آمده باشد .[2]