اسم الکتاب : تبيين براهين اثبات خدا المؤلف : جوادی آملی، عبدالله الجزء : 1 صفحة : 131
يا نه ؟ صورت دوم محال است ، زيرا تصادف مستحيل است ، پس داراي
خالق هستيد و خالق شما يا خود شما هستيد يا غير شماست . صورت اول محال است ،
چون از محذور دور که همان اجتماع نقيضين باشد ، محال بودن آن واضح است .
پس خالق شما غير شماست . غيري که قرآن در اين آيه معرّفي مي کند ، بدون شک
علت قابلي آن ها نيست ، زيرا اوّلاً ، آن ها منکر علّت قابلي نيستند و از
پذيرش آن نيز ابايي ندارند . ثانياً ، هدف قرآن اثبات علّت قابلي نيست ، پس
قرآن در اين آيه در پي اثبات مبدأ فاعلي است که غير آن هاست .
همان طور که يک قاعده اصولي ، مانند « لا تنقض اليقين ابداً بالشک
»[1]، با دقت هاي اصولي در قالب فصول و ابوابي چند ، مباحث مبسوط و مفصل
استصحاب را به دنبال مي آورد ، تأمل درباره آيه فوق ، منشأ فصول و ابواب
فراواني در شناخت مبدأ و خالق انسان مي شود ، زيرا هر يک از عبارات و گزاره
هاي ياد شده ، بر مدار امتناع اجتماع نقيضين به دو امر منحل شده اند . در
گزاره نخست ، دليل استحاله خالق نداشتن انسان اين است که هستي عين ذات
انسان نبوده و خارج از آن است و استناد هستي به آن ، بدون سبب و علت ،
مستلزم ترجح بدون مرجّح است ، زيرا شيئي که هستي و نيستي در ذات او مأخوذ
نيست ، نسبت او به هستي و نيستي مساوي است ؛ در اين حال ، انتساب هستي يا
نيستي به آن ، بدون آن که به سببي ثالث منتسب باشد ، مستلزم جمع تساوي نسبت
و عدم تساوي آن است و چون تساوي و عدم تساوي نقيضين هستند ، استناد هستي
انسان به خود بدون مرجّح خارجي ، مستلزم جمع نقيضين است و جمع نقيضين محال
است ، پس خالق نداشتن انسان موجود محال است .