اسم الکتاب : انسان و قرآن المؤلف : حسن زاده آملي، حسن الجزء : 1 صفحة : 64
بگيريد كه قرآن در روز قيامت نزد صاحبش , يعنى كسى كه آن را ياد گرفته و بدان
كار بسته , در چهره جوانى نيكو روى رنگ برگشته مى آيد , پس بدو مى گويد : من
بودم آنكه شبت را بيدار مى داشتم , و روزهايت را تشنه مى داشتم , و آب دهانت را
خشك مى داشتم , و اشكت را روان مى داشتم , هر كجا باشى من با توام , هر
بازرگانى در پى بازرگانى خود است , و من امروز براى تو در پى بازرگانى و
سوداگرى ام . مژده درياب كه كرامتى از خداى عز وجل برايت خواهد بود . پس
تاجى آورند و بر سرش نهند , و امان به دست راست او عطا شود و جاودانى در
بهشتها به دست چپ او . و به دو حله خلعت پوشانده شود , سپس بدو گفته شود
بخوان قرآن را و بالا برو , پس هر بار كه آيتى را قرائت كرد درجه اى بالا رود ,
و پدر و مادرش اگر مؤمن باشند به دو حله خلعت پوشانده شوند . پس از آن
بدانان گويند اين پاداش شما كه به فرزند خود قرآن تعليم داده ايد .
ى در ماده جمع مجمع البحرين طريحى , روى انه صلى الله عليه و آله و سلم قال
ما من حرف من حروف القرآن الا و له سبعون الف
معنى . يعنى رسول الله فرمود : هيچ حرفى از حروف قرآن نيست مگر اينكه آن را
هفتاد هزار معنى است .
نظير هر يك از احاديث ياد شده روايات ديگر نيز در جوامع روائى آمده است ,
و اين چند , حديث انموزجى از آنها مى باشند , و ما به نحوى انتخاب كرديم تا
صاحب بصيرت و زبان فهم بعضى از آنها را بيان و تفسير بعضى ديگر قرار دهد .
زيرا همانطور كه قرآن به فرموده اميرالمؤمنين عليه السلام
ينطق بعضه ببعض و يشهد بعضه على بعض
[1] همچنين احاديث
ينطق بعضها ببعض و يشهد بعضها على بعض
. چنانكه حضرت امام صادق عليه السلام فرمود :
احاديثنا يعطف بعضها على بعض فان اخذتم بها رشدتم و نجوتم و ان تركتموا ضللتم
و هلكتم فخذوا بها انا بنجاتكم زعيم .
[2]
از حديث دهم و نحو آن دانسته مى شود كه مراد از درجات آيات معانى آنهاست ,
و آن معانى نيز حقايق نوريه هستند كه به حسب تفاوت و مراتب عروجى و