اسم الکتاب : انسان و قرآن المؤلف : حسن زاده آملي، حسن الجزء : 1 صفحة : 246
مى شنيد , پس رؤيت اختصاص به پيغمبر نداشت تا در صقع ذات پيغمبر باشد نه در
وعاء خارج , وگرنه على عليه السلام نمى بايست ببيند .
جواب اينكه آن نفس ملكوتى علوى بود كه مى ديد , و آن جناب هم در صقع ذات
خود مى ديد و مى شنيد , كه ادراك و رؤيتى در ماوراى طبيعت خاص به نفس علوى و
محمدى دارند .
اگر گويى كه گاهى ديگر صحابه هم مى ديدند آنچه را پيغمبر مى ديد , چنانكه ابن
بابويه عليه الرحمه از امام صادق عليه السلام به سند معتبر روايت كرده است كه
روزى ابوذر سلام الله عليه بر پيغمبر ( ص ) گذشت , جبرئيل به صورت دحيه كلبى
در خدمت آن حضرت به خلوت نشسته و سخنى در ميان داشت , ابوذر گمان كرد كه
دحيه كلبى است و با حضرت حرف نهانى دارد , بگذشت . جبرئيل گفت : يا رسول
الله ابوذر بر ما گذشت و سلام نكرد , اگر سلام مى كرد , ما او را جواب سلام مى گفتيم
, بدرستى كه او را دعائى هست كه در ميان اهل آسمانها معروف است , و
چون من عروج كنم , از وى سؤال كن . چون جبرئيل برفت , ابوذر بيامد . حضرت
فرمود كه اى ابوذر , چرا بر ما سلام نكردى ؟ ابوذر گفت : چنين يافتم كه دحيه
كلبى در حضرتت بود و براى امرى او را به خلوت طلبيده اى , نخواستم كلام شما را
قطع كنم . حضرت فرمود كه جبرئيل بود و چنين گفت . ابوذر بسيار نادم شد .
حضرت فرمود : چه دعاست كه خدا را به آن مى خوانى كه جبرئيل خبر داد كه در
آسمانها معروف است ؟ گفت اين دعا را مى خوانم : اللهم انى اسالك الايمان بك
و التصديق بنبيك و العافيه من جميع البلاء و الشكر على العافيه و الغنى عن شرار
الناس .
جواب اينكه اولا تامل شود چرا جبرئيل را به صورت دحيه كلبى رؤيت كرد . و چون
اين حقيقت به تحقيق معلوم گردد , جواب اين گونه سؤالات دانسته گردد , و عمده
پى بردن به همين حقيقت است , به همان نكته ياد شده رجوع شود .
و ثانيا اين روايت و روايات ديگر نظير آن بلكه بعضى از آيات دال بر نزول
ملائكه بر مؤمنين مثل
الن يكفيكم ان يمدكم ربكم بثلاثه آلاف من
اسم الکتاب : انسان و قرآن المؤلف : حسن زاده آملي، حسن الجزء : 1 صفحة : 246