كل حس من الحواس الظاهرة يتأثر عن المحسوس مثل كيفيته . فان كان المحسوس
قويا خلف فيه صورته و ان زال كالبصر اذا حدق الشمس تمثل فيه شبح الشمس ,
فاذا أعرض عن جرم الشمس بقى فيه ذلك الاتر زمانا , و ربما استولى على غريزة
الحدقة فأفسدها . و كذلك السمع اذا أعرض عن الصورت القوى باشره طنين متعب
مدة . و كذلك حكم الرائحة و الطعم . و هذا فى اللمس أظهر .
ترجمه : هر يك از حواس ظاهر از محسوسش به مثل كيفيت آن محسوس متأثر مى شود
. پس اگر محسوس قوى باشد صورت خود را در حس باقى مى گذارد اگر چه محسوس
زائل شود . مثلا هرگاه چشم خورشيد را نگريست شبح خورشيد در چشم متمثل مى شود , و
چون بصر از جرم شمس اعراض كند آن شبح زمانى در بصر باقى است , و چه بسا كه
بر غريزه حدقه مستولى شود و آن را تباه كند .
و همچنين است گوش هرگاه از صوت قوى اعراض كند كه مدتى طنين متعبى مصاحب
گوش است . و همچنين است حكم رائحه و طعم . و اين در لمس ظاهرتر است .
بيان : اين فص در بيان تأثر حواس خمس ظاهر از محسوسات خارجى است . ضمير
زال راجع به محسوس است . يعنى اگر چه محسوس از حاس غائب شود , و يا از
محاذاتش خارج گردد . حدق الشى از باب ضرب نگريست بسوى آن .