اسم الکتاب : درسهائي از نهج البلاغه المؤلف : الخامنئي، السيد علي الجزء : 1 صفحة : 53
دنبال گذرانيدن نيازهاى معمولى زندگيشان بودند .
وضع مردم , مردم دنبال نان در جامعه دوران اختناق ما , مثل آن اتوموبيلى مى ماند
, كه مى آيد بنزين گيرى مى كند از اين پمپ بنزين , بعد راه مى افتد ( آقا
كجا مى روى ؟ ) ميروم سراغ پمپ بنزين بعدى . ميرود به سمت پمپ بنزين بعدى ,
تا بنزين مصرفى در طول راه را جبران نمايد . باز راه مى افتد ( بطرف كجا ؟ )
باز به طرف پمپ بنزين سومى و آنجا بنزين مى گيرد و راه مى افتد و همينطور مرتب
عمر اين اتوموبيل بين اين جايگاه تا جايگاه ديگرى براى گرفتن بنزين مصرف مى شود
, يعنى كارى كه با اين ماده انرژى زا انجام مى دهد دقيقا كاريست در راه بدست
آوردن دوباره انرژى همين ماده انرژى زا , مردم ما اينجورى بودند .
كاسبى مى كردند تا نان بدست بياورند بخورند , و جان بگيرند ( جان بگيرند كه چه
بشود ؟ ) كه كاسبى كنند . كه از آن كاسبى چه بدست بياورند ؟ تا با زنان بدست
بياورند و باز بخورند و باز بتوانند كاسبى كنند . يعنى زندگى مردم مرتب بين
خوردن و طلب خوردن دور مى زند . اين وضع زندگى عامه مردم ما در آن روز بود و
اين موضوع براى شما جوانها ( با آن خاصيت ايده آليستى و آرمان خواهى كه داريد
, ) آنهم در اين دوران انقلاب زياد قابل لمس نيست , چون الان همه شما آرمان
داريد و بدنبال آرمان خود حركت مى كنيد و نيروى جاذبه اى شما را بسوى خودش
مى كشد . دنبال چه مى گردى آقا ؟ دنبال استقرار حكومت اسلامى , دنبال از بين بردن
ابر قدرتها , اين ها هم آرمان است . آن كسى كه ظريف تر و بالاتر و بهتر فكر
مى كند , دنبال تعالى و تكامل انسانى , دنبال عروج انسانى مى گردد اينها
اسم الکتاب : درسهائي از نهج البلاغه المؤلف : الخامنئي، السيد علي الجزء : 1 صفحة : 53