اسم الکتاب : درسهائي از نهج البلاغه المؤلف : الخامنئي، السيد علي الجزء : 1 صفحة : 125
از اين دو جمله فهميده مى شود كه پيامبران هرگز ناكام نماندند و همگى كامياب
بودند . طبيعى است كه تعداد آنان كم بوده است ( تعداد 124000 در مقابل جمعيت
زمين از ابتدا تاكنون كه بالغ بر چندين ميليارد است چند ميليونيم يا چند
ميليارديم هم نمى شود ) . . .
و تعداد دشمنان و دروغ انگاران هم زياد .
دروغ انگار يعنى كسى كه پيغمبر راهش را , حرفش را , رسالتش را , داعيه اش
را و . . . همه را تكذيب مى كند . يعنى دشمنانى كه در مقابل پيغمبر ساكت
نمى نشينند . در عين حال كه خود , كم بودند و دروغ انگاران زياد . دچار قصور نمى
شدند . كوتاهى نمى كردند ( قصور در فارسى بمعناى عمدا كوتاهى كردن است . ) اما
در عربى بمعناى تاموفق بودن يعنى نتوانستن براى انجام و ادامه كار است
. ) پيغمبران ناكام نبودند و توانستند رسالت خود را بخوبى انجام دهند . درست
است كه خيلى از آنان را كشتند . اما همان كه كشته شد كارش را انجام داد .
مقصود پيامبران رساندن پيامى بود كه ( چه در عالم ذهنيت و چه در عالم عينيت )
مى توانست مردم را به سوى جامعه رستگارى نهائى پيش برد . اين هدف نهائى
انبياء بود . هدف عمومى و كلى آنان , پيامبران نه تنها براى زمان خود بفكر
عروج انسانى انسانها بودند بلكه در اين فكر بودند كه اين جريان كلى رستگارى
انسان و تكامل تاريخى ( نه فردى ) بوسيله آنها انجام گيرد و در اينكار موفق
بودند . حتى آن پيامبرى كه كشته شد . حرفش را زد و خطش را در تاريخ گذاشت و
اين خط ديگر پاك نمى شود . هر چند كه روى آن خط را بپوشانند اما سالى , ساليانى
, قرنى مى گذرد و آن پوشش برداشته مى شود و آن خط دوباره خوانده مى شود .
اسم الکتاب : درسهائي از نهج البلاغه المؤلف : الخامنئي، السيد علي الجزء : 1 صفحة : 125