اسم الکتاب : درسهائي از نهج البلاغه المؤلف : الخامنئي، السيد علي الجزء : 1 صفحة : 10
يعنى بيعت شكنان كه همان جبهه جنگ جمل باشد , جبهه طلحه و زبير و عايشه ,
اينها كه با على مى جنگيدند با چه شعارى مى جنگيدند , با شعارى كه دقيقا خود
اميرالمؤمنين هم مى داد , شعار اسلام , شعار طرفدارى از حق .
يا جبهه قاسطين , جبهه معاويه ( جبهه شام ) آنچنان حرف مى زد و تظاهر مى كرد
كه
براى بيننده و شنونده بيطرف ترديد بوجود مى آمد كه او چه مى گويد اين چه مى گويد
, او راست مى گويد يا اين راست مى گويد . شما نامه هاى معاويه به على را نگاه
كنيد دقيقا مثل نامه هاى على به معاويه است اميرالمؤمنين مى نويسد :
من اميرالمؤمنين على ابن ابيطالب الى معاوية ابن ابى سفيان
او در جواب مى نويسد : من امير المؤمنين معاويه بن ابى سفيان الى على بن
ابيطالب . او نمى گويد من امير الكافرين , او نمى گويد من اميرالمشركين , او هم
, خودش را امير مؤمنان مى داند . بعد على ابن ابيطالب مثلا در نامه مى نويسد
اى معاويه تقوى پيشه كن , از خدا بترس , خون مسلمانها را اينطور به هدر نده .
معاويه هم دقيقا در جواب همين ها را مى نويسد كه اى على از خدا بترس , بين
مسلمانها اختلاف ايجاد نكن اتقو الله ( تقواى خدا پيشه كن ) . در تعبيرات
معاويه خطاب به على فراوان است . خوب دو جبهه دارند با هم مى جنگند با يك
شعار . خوب طبيعى است كه هر دو هم حق نيستند , يكى حق است و يكى باطل . مشكل
على اينست كه جبهه روبرويش يك جبهه صريح نيست , جبهه اى كه با طرح يك شعار
يك دفعه على بتواند مردم را از دو راه و متفرق كند نيست , هر چه على بگويد او
هم مى گويد . البته على ابن ابيطالب حرف گفتنى خيلى داشت در دنيا , اما همه
حرفهاى گفتنى لزوما فهميدنى هم
اسم الکتاب : درسهائي از نهج البلاغه المؤلف : الخامنئي، السيد علي الجزء : 1 صفحة : 10