اسم الکتاب : مباني نظري تجربه ديني المؤلف : الشیرواني، علی الجزء : 1 صفحة : 84
توضيح اين نقد آن است كه هر احساسى متعلق مىخواهد. احساس از
امور ذات الاضافه است كه بدون متعلق پديد نمىآيد؛ مانند اراده. هيچگاه در
انسان، اراده بدون متعلق محقق نمىشود، بلكه اراده همواره اراده چيزى است.
احساسهاى مينوى، يعنى هيبت آميخته با شيفتگى، همواره نسبت به امرى تحقق
مىيابد. ما لزوماً از چيزى مىهراسيم و به چيزى جذب مىشويم. آن چيز كه
متعلق احساس ما را تشكيل مىدهد، اوّلاً و بالذات وجودى در درونِ نفس انسان
دارد؛ يعنى در همان ظرفى تحقق مىيابد كه آن احساس تحقق يافته است، و بر
فرض كه متعلق احساس، داراى وجود خارجى باشد، اذعان آگاهانه به وجود خارجى
آن، مربوط به حوزه تعقل و انديشه است نه احساس. ما مىتوانيم احساس شيفتگى
به موجودى بيرون از خود داشته باشيم؛ اما اين كه آنچه شيفته آن هستيم،
بيرون از ما وجود دارد، حكمى است مربوط به قوه تعقل و تفكر ما.
در مقام دفاع از اتو مىتوان به چند نكته توجه كرد كه بر اساس
آنها ادعاى اتو بسيار جالبتر شده، ادعاى عينيت تجربه مينوى، بحثى
پيچيدهتر از آنچه براى منتقدان اتو جلوه كرده، خواهد شد.
عينيت تجربه مينوى بر اساس مَفاهيم پديدار شناختى
نكته نخست اين كه اتو بر يگانگى كيفى[1] احساسهاى دينى تأكيد
مىورزد. از طرفى براى برانگيختن هر احساسى بايد يك نيروى برانگيزاننده و
محرك وجود داشته باشد، و تنها نيروى ممكن براى برانگيختن اين احساس، يك
موجود غيرعقلانى(مينوى) است. به ديگر سخن، احساسهاى غيرعقلانى و منحصر به
فردى كه به نحو مستقل در جان آدمى برانگيخته مىشوند، نيازمند يك محرك
غيرعقلانى منحصر به فرد، يعنى نومن، هستند.[2]
نقد: كيفيت يگانه دانستن احساسهاى مينوى، امرى است كه تنها از طريق
درونكاوى احساسهاى موجود در نفس، مورد قبول اتو واقع شده است و چنان كه
ملاحظه كرديم، حتى كسانى مانند شلايرماخر، كه اتو مطالب بسيارى از او
آموخته و سخت تحت تأثير او بوده، احساس وابستگى مطلق را ارتقا و تكامل ديگر
اشكال احساس وابستگى