اسم الکتاب : مباني نظري تجربه ديني المؤلف : الشیرواني، علی الجزء : 1 صفحة : 250
با وجود توافق در امور ياد شده، اختلافات عمدهاى ميان ابنعربى
و اتو در اين باره وجود دارد كه عمدتاً به تفاسير مختلف ايشان از سرّ بودن
خداوند باز مىگردد. ابنعربى الاهيات خود را بر اساس يك نظام هستىشناسى
مبتنى مىسازد كه محور و اساس و بنيان آن، وجود است. به معناى دقيق كلمه،
نظام فلسفى ابنعربى، يك نظام وجودى، بلكه وحدت وجودى است. در اين نظام،
هستى مطلق، كه از هر گونه قيد و حدى منزه و مبرااست، حق مطلق ناميده
مىشود. مطلق حقيقى را نه تنها قيود و اوصافى مانند علم و قدرت و اراده
همراهى نمىكند، بلكه حتى قيد اطلاق نيز از او سلب مىگردد، كه گفتهمىشود
اطلاق او به نحو لابشرط مقسمى است نه لابشرط قسمى، كه خود نوعى تقييد است.
از نظر ابنعربى حق تعالى در اين مرتبه، غيب مطلق است و نه تنها از طريق
مفاهيم عقلى، بلكه از راه كشف و شهود عارفانه نيز نمىتوان از او آگاهى
يافت. اين مرتبه غيب مطلق، ابطن كل باطن، انكر النكرات و هويت مطلقه نيز
ناميده مىشود.
حق تعالى در اين مرتبه از هر گونه حكم، نسبت و اضافهاى منزه است،
نه متصف به وحدت مىشود و نه به كثرت، نه مبدأ است و نه علت، و به تعبير
عرفاى مسلمان، هيچگونه تعيّن اسمى ندارد. از اين رو، حق تعالى در اين
مرتبه، كه مطلق حقيقى است، خدا و اللّه ناميده نمىشود.
نكته شايان توجه آن است كه درباره حق مطلق، نه تنها به نحو ايجاب و
در قالب حكم ثبوتى، چيزى نمىتوان گفت، بلكه به نحو سلب نيز نمىتوان حكمى
درباره او راند. اودر اين مرحله، كه از آن به مقام عماء نيز تعبير مىشود،
براى هميشه ناشناخته و ناشناختنى بوده، هيچ جنبه عقلانى و بلكه شهودى در
او راه ندارد.[1]
از اين رو، بحث تجربه دينى در ابنعربى، برخاسته از يك نظام حكمى
است كه در آن، وجود، حق است و از اين رو، حق مطلق، شأن وجودى و فلسفى نيز
دارد.
اما اتو بحث تجربه دينى را با مقدمات ديگرى آغاز مىكند كه بيشتر
جنبه سلبى داشته، نوعى واكنش در برابر وضعيت تفكر دينى در دوره مدرن است.
از اين رو، بحث تجربه دينى در او جنبه وجودشناسى ندارد.
نكته ديگر آنكه در عرفان اسلامى، بيشتر به معرفت توجه مىشود تا احوال،