اسم الکتاب : مباني نظري تجربه ديني المؤلف : الشیرواني، علی الجزء : 1 صفحة : 180
و هل ثمّ أَمر بهذه المثابة لا يمكن أَن ينال من طريق الكشف
والوجود أَم لا؟ فنحن نقول: ما ثم... و ما ثمّ شيء إِلّا و يجوز أَن ينال
العلم به من طريق الكشف والوجود و الاشتغال بالفكر حجاب؛
آيا چيزى بدينگونه وجود دارد كه از راه كشف و شهود نتوان بدان دست
يافت يا وجودندارد؟ ما مىگوييم: چنين چيزى وجود ندارد..... و چيزى نيست
مگر آنكه مىتوان از راه كشف و شهود بدان دست يافت، و پرداختن به انديشه
حجاب [ادراكحقايق] است.[1]
آنگاه در ادامه بحث، پس از آنكه افلاطون را فيلسوفى الهى و اهل
ذوق و كشف مىشمارد و از نكوهش فيلسوف - كه دوستدار حكمت است و حكمت امرى
است كه هر عاقلى آن را دوست مىدارد - منع مىكند، اين نكته را يادآور
مىشود كه: خطاى اهل فكر و انديشه، در مسائل مربوط به الاهيات، بيشتر از
صواب ايشان است، خواه فيلسوف باشند يا معتزلى يا اشعرى يا از ديگر گروههاى
اهل نظر. در واقع، نكوهش فيلسوف هم، نه از اين رو است كه دوستدار حكمت
است، بلكه به خاطر خطاهاى فراوان او در الاهيات و بيان امورى است كه با
رهآورد پيامبران تعارض دارد.
فلوطلبوا الحكمة حين أَحبّوها من اللّه، لا من طريق الفكر، أَصابوا في كل شيء؛
اگر حكمت را آنگاه كه دوستش مىداشتند، از خداوند مىطلبيدند، نه از راه انديشه، در همه چيز به حقيقت دست مىيافتند.
آنگاه درباره معتزله و اشاعره مىگويد: از آنجا كه ايشان برخى از
ظواهر نصوص دينى را امورى محال به شمار مىآوردند، دست به تأويل آنها
زدند.
و ما علموا أَنّ للّه قوّة في بعض عباده تعطى حكماً خلاف ما تعطى قوة العقل في بعض الأُمور و توافق في بعض؛
و ندانستند كه خداوند را در برخى از بندگانش قوهاى است كه در برخى
امور، حكمش با آنچه قوه عقل حكم مىكند، مخالف و در برخى امور، موافق
است.
در اينجا ديگر سخن از اشتباه و غلط در مكانيزم انديشهورزى و دليلآورى نيست، بلكه سخن از عجز و نارسايى نيروى عقل است.