اسم الکتاب : مباني نظري تجربه ديني المؤلف : الشیرواني، علی الجزء : 1 صفحة : 126
زمان مىايستد.[1] متعلق تجربه، در اين مرحله طبيعت است، اما طبيعتِ تبديل صورتيافته، بىزمان و به نحو مرموزى يگانه.
متعلق تجربه، در مرحله دوم، تنها طبيعت نيست، بلكه قدرت و نيروى
نهفته در وراى آن است كه مقوّم آن مىباشد و خود را از طريق آن مىنماياند،
واحدى كه در پس پرده كثير[2] است.
در مرحله سوم، طبيعت حذف شده، از صحنه بيرون مىرود و عارف، واحدِ
بدون كثير را مشاهده مىكند كه هيچ اختلاف و كثرتى هرگز در آن راه
نمىيابد.[3] اتو در اين زمينه نيز بهعبارتى از اكهارت تمسك مىكند:
آنچه انسان در جهان دارد و درمىيابد، در ظاهر، كثرت و در باطن،
وحدت دارد. هرسبزه نودميدهاى، هرچوبى، سنگى، همه چيز همانا «يكى» است. اين
ژرفترين ژرفناها است.
اكهارات در جايى ديگر مىنويسد:
خداوندا! چه هنگام، انسان گرفتار عقل جزئى است؟ به گمان من، وقتى
كه اسير تفرقه است و چيزها را جدا از يكديگر مىبيند. و كى فراتر از عقل
جزئى است؟ مىتوانم بگويم: وقتى كه كل را در كل ببيند، از اين حد فراتر
است.[4]
اتو در تفسير و توضيح اين عبارات مىگويد:
نه سياه از سياهى خودش عارى مىشود، نه سفيد از سفيدى؛ ولى سياه،
سفيد است و سفيد، سياه است. اضداد با هم جمع مىشوند بىآنكه از خود خلع
شوند.[5]
به عقيده اتو اينها لقلقه زبان نيست، بلكه عارف واقعاً آن را مشاهده مىكند.[6]
[6] اتو معتقد است كه در تجربه عرفانىِ وحدت بين، قاعده امتناع
اجتماع نقيضين و قاعده امتناع ارتفاع نقيضين هر دو مرتفع مىشوند و به
تعبير او «منطق خاص عرفان پديد مىآيد كه اين دو قاعده را نديده مىگيرد.
همان گونه كه هندسهغيراقليدسى، اصل موضوع خطوط متوازى را كنار مىگذارد،
منطق عرفانى هم دو اصل موضوع را نديده مىگيرد. به همين جهت است كه جمع
اضداد (Coincidentia oppositorum) و وحدت ضدين (identity of opposites) و
مفهوم ديالكتيك (dialectic conception) بروز مىكند.» (عرفان شرقى و غربى،
فصل چهارم).
اسم الکتاب : مباني نظري تجربه ديني المؤلف : الشیرواني، علی الجزء : 1 صفحة : 126