اسم الکتاب : مباني نظري تجربه ديني المؤلف : الشیرواني، علی الجزء : 1 صفحة : 125
پس، «من» يا نفس بحت بسيط[1] پديدار مىگردد. نفس تجربى، همان
سياله آگاهى است و نفس بحت و بسيط، وحدتى است كه باريكههاى متكثر آن سياله
را به هم مىپيوندد. اينوحدت بىتمايز همانا كنه تجربه عرفان انفسى است.
مايستر اكهارت - كه اتو در كتاب خويش به بررسى و مقايسه عرفان او با عرفان
شانكارا پرداخته است - عبارات متعددى در توصيف اين نوع تجربه عرفانى دارد:
بدين سان نفس به وحدت تثليث مقدس راه مىيابد، و با فراتر رفتن و
رسيدن به مرتبه واحديت،[2] كه تثليث تجلى آن است، از نعمت قرب بيشتر
بهرهمند مىشود.
واحديت فعل و فعاليت نيست، و روح پس از وصول به وادى واحديت، كه
صورت و فعاليت در آن راه ندارد، ناپديد مىشود و هويتش زايل مىگردد.[3]
و در جاى ديگر مىنويسد:
اگر مىخواهى اين ولادت والا را بيازمايى، بايد از همه شواغل دست
بشويى ... شواغل همانا عوامل و آمال نفسانى است: ذاكره،[4] فاهمه[5] و
اراده از هر نوع. بايد از همه آنها مهذب شوى، از ادراكات حسى، از تخيل... و
بدين طريق مىتوانى آن ولادت را درككنى، نه به طريق ديگر.[6]
{P . همان، ص 97. P
اين عبارات اكهارت تصريح دارد كه با تخليه لوح ضمير از همه محتويات ذهن مىتوان به اين حال دست يافت.
نوع دوم عرفان، يعنى عرفان مشاهده وحدت، به اعتقاد اتو، سه مرحله دارد:
در مرحله نخست، عارف وحدت طبيعت را درك مىكند. پديدههاى طبيعى،
هر كدام با ديگرى و با عارف يكى مىشوند. اشيا شفاف، درخشنده و مرئى
مىگردند و