اسم الکتاب : مباني نظري تجربه ديني المؤلف : الشیرواني، علی الجزء : 1 صفحة : 103
تقسيم كرد: آنان كه استعداد برخوردارى از اين تجارب را به هيچ
وجه ندارند و كورباطن هستند كه اكثريت را تشكيل مىدهند و آنان كه از چنين
استعدادى برخوردارند.
كوتاه سخن آنكه از نظر اتو همه مردم زمينه و استعداد بهرهمندى از
تجارب مينوى را دارند، هرچند اين تجارب، تنها در برخى از ايشان به فعليت
رسيده است؛ اما فارغ از ملاحظات ياد شده، نكتهاى كه در ارزيابى اين ديدگاه
گفتنى است و نارسايى آن را آشكار مىسازد، آن است كه در مثال بينا و كور و
عدم امكان انتقال رنگ سرخ به شخص كور، مشكل از ناحيه شخص كور است نه شخص
بينا. انسان بينا كاملاً مىتواند توسط الفاظ و به مدد زبان و منطق گفتار،
بيان كند كه «اين سيب سرخ است». او در توصيف رنگ سيب با مشكل زبانى مواجه
نيست و حتى خطاب به شخص نابينا نمىتواند بگويد: «من نمىتوانم رنگ اين سيب
را توصيف كنم.» مشكل از ناحيه شخص نابينا است، او است كه نمىتواند توصيف
اين شخص را بفهمد.
به ديگر سخن، تجربه رنگ سرخ را نمىتوان يك تجربه غيرقابل بيان و
توصيفناپذير دانست، در حالى كه تجربه عرفانى و مينوى اين گونه است. عارف
مىگويد (و اتو نيز بر اين امر تصريح دارد و آن را پذيرفته است) كه
تجربههاى عرفانى (وبه تعبير اتو، تجربههاى مينوى) را فارغ از آنكه
شنونده از آن برخوردار باشد يا نباشد، نمىتوان به وصف درآورد و در قالب
زبان توصيف كرد. شخص برخوردار از تجربه عرفانى يا مينوى، نمىتواند آن را
حتى براى خود نيز وصف كند؛ چنان كه ج. ا. سيموندز مىگويد: «نمىتوانستم
اين حال را براى خودم هم وصف كنم يا از آن سر درآورم. حتى حالا نيز
نمىتوانم كلماتى پيدا كنم كه تعبير مفهومى از آنها به دست دهم».[1]
اتو نيز كاملاً اين نكته را مىپذيرد. از اين رو است كه نومن را
غيرعقلانى مىخواند. غيرعقلانى بودن نومن دقيقاً بدين معنا است كه اساساً
مفهوم و ادراك مفهومى انسان،
يک سرى صداهاى خندهآور تلقى مىشد، در حالى كه
كنفوسيوس درباره قدرت موسيقى بر نفس، به گونهاى سخن گفته است كه ما
انسانهاى مدرن نمىتوانيم بهتر از آن سخن بگوييم و دقيقاً بر همان عواملى
انگشت نهاده است كه ما هم در درك موسيقى بايد آنها را درك كنيم. اما
مهمترين نكته در اين زمينه آن است كه چگونه برخى از قبايل وحشى و عقب
مانده، استعداد و توانايى درك سريع موسيقى ما را دارند و به سرعت آن را
مىفهمند و با پشتكار، آن را تمرين مىكنند و از آن لذت مىبرند.» (رودلف
اتو، مفهوم امر قدسى، ص 73).