responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : حقوق متقابل مردم و حکومت المؤلف : قدردان قراملکی، محمدحسن    الجزء : 1  صفحة : 2

بنابراين‌، مقصود از حقوق مردم‌ بر حاكم‌، مجموعه‌اي‌ از خواسته‌ها،طلب‌ها، امتيازها و نيازهاي‌ به‌ حق‌ و مشروع‌ جامعه‌ است‌ كه‌ حكومت‌ مكلف‌است‌ آن‌ها را رعايت‌ و تأمين‌ كند. در صورت‌ قصور از انجام‌ آن‌، حاكم‌، به‌عنوان‌ تجاوز كننده‌ به‌ حقوق شهروندان‌، مستحق‌ نكوهش‌ و كيفر خواهد شد؛چنان‌ كه‌ اگر مردم‌ حقوق حكومت‌ را ادا نكنند، حكومت‌ از حق‌ پيگردمتخلف‌ يا متخلفان‌ برخوردار است‌.

پس‌ از تعريف‌ معناي‌ حق‌، معناي‌ «تكليف‌» نيز روشن‌ مي‌شود. مراد ازتكليف‌ وظايف‌ و مسؤوليت‌هايي‌ است‌ كه‌ شخصي‌ مكلف‌، در برابر صاحب‌حق‌، ملزم‌ به‌ انجام‌ آن‌ها است‌؛ به‌ ديگر سخن‌، تكليف‌ يعني‌ احترام‌ به‌ حقوقديگران‌ و رعايت‌ آن‌.

4. حقوق متقابل‌ يا يك‌ جانبه‌؟

درباره‌ رابطه‌ حكومت‌ و مردم‌ و وجود يا عدم‌ حقوق متقابل‌ و دوجانبه‌ بين‌آن‌ دو، نظريه‌هاي‌ مختلف‌ وجود دارد. فلاسفه‌ سياسي‌ متقدم‌، مانندگرسيوس‌ و هوبز و نيز كليساي‌ قرون‌ وسطا، چنان‌ باور داشتند كه‌ رابطه‌ وحقوق يك‌ سويه‌ است‌؛ يعني‌ حقوق تنها در ناحيه‌ حكومت‌ متصور است‌.حكومت‌ مانند خداوند حقوق متعدد بر مردم‌ دارد و خود در مقابل‌ مردم‌ ازتكليف‌ و مسؤوليتي‌ برخوردار نيست‌. مردم‌ جز اطاعت‌ از حاكم‌ هيچ‌

حقوقي‌ ندارند و در حقيقت‌ مانند گله‌ گوسفندند كه‌ اصل‌ وجودش‌ براي‌ گله‌دار است‌.

در سده‌هاي‌ اخير، اين‌ تئوري‌ جايگاه‌ خود را در مغرب‌ زمين‌ از دست‌ دادو تقريباً تئوري‌ عكس‌ آن‌ رشد كرد. براساس‌ تئوري‌ جديد، مردم‌ صاحب‌ حق‌شمرده‌ مي‌شوند و دولت‌ مطيع‌ و وكيل‌ مردم‌ است‌؛ وكيلي‌ كه‌ بايد نيازهاي‌شهروندان‌ را تأمين‌ كند.

در انديشه‌ سياسي‌ امام‌ علي‌(ع)، رابطه‌ حقوقي‌ مردم‌ و حكومت‌ دو جانبه‌ ومتقابل‌ است‌. اگر حقي‌ هست‌ ـ كه‌ هست‌ ـ در هر دو سوي‌ است‌. مردم‌ حقوقي‌دارند كه‌ دولت‌ نمي‌تواند به‌ بهانه‌هاي‌ مختلف‌ آن‌ را تحديد يا سلب‌ كند؛ چنان‌كه‌ حكومت‌ نيز از حقوقي‌ برخوردار است‌ و مردم‌ بايد در رعايت‌ آن‌ بكوشند.در مكتب‌ علوي‌، محق‌ّ بدون‌ تكليف‌ و مكلّف‌ بدون‌ حق‌ يافت‌ نمي‌شود.انسان‌ها در زندگي‌ اجتماعي‌ خود نيز حقوق متقابل‌ دارند. هر انساني‌ كه‌ حقي‌دارد، به‌ اعتبار ديگري‌ نيز مكلف‌ است‌. تنها آفريدگار جهان‌ است‌ كه‌ محق‌محض‌ است‌ و در برابر ديگران‌ تكليف‌ ندارد؛ چنان‌ كه‌ حضرت‌ فرموده‌ است‌:

حق‌ هنگام‌ وصف‌ و گفت‌وگو فراخ‌ترين‌ چيزها است‌ و زمان‌ كردار وانصاف‌ دادن‌ با آن‌ تنگ‌ترين‌ امور. ]تعريف‌ حق‌ آسان‌ و عمل‌ بدان‌سخت‌ است‌[ كسي‌ را بر ديگري‌ حقي‌ نيست‌ مگر اين‌ كه‌ آن‌ ديگري‌نيز بر او حقي‌ دارد. آن‌ ديگري‌ را حقي‌ بر او نيست‌ مگر اين‌ كه‌ او را هم‌حقي‌ است‌. اگر كسي‌ را بر ديگري‌ حقي‌ باشد كه‌ ديگري‌ را بر او حقي‌نباشد، چنين‌ حقي‌ مختص‌ خداوند سبحان‌ است‌ و آفريده‌ها را چنين‌حقي‌ نيست‌.

5. سعادت‌ جامعه‌ و حقوق دو جانبه‌

جامعه‌ وقتي‌ به‌ مدينه‌ فاضله‌ و آرماني‌ تبديل‌ مي‌شود. كه‌ هر دو گروه‌مكلف‌، يعني‌ مردم‌ و حكومت‌، حقوق و تكاليف‌ خود را به‌ طور كامل‌ انجام‌دهند و هيچ‌ يك‌ به‌ حقوق ديگري‌ تجاوز نكند. اگر اين‌ همكاري‌ تحقق‌ يابد،مردم‌ صالح‌ و سعادتمند خواهند شد. در صورت‌ قصور و تنگ‌ نظري‌ يك‌طرف‌، جامعه‌ در اختلاف‌ و آشوب‌ فرو مي‌رود و فرمانروايان‌ ستمگر حاكم‌خواهند شد. پس‌ به‌ سود حكومت‌ و مردم‌ است‌ كه‌ به‌ قاعده‌ بازي‌ تن‌ داده‌،تكاليف‌ خود را انجام‌ دهند و به‌ حقوق طرف‌ مقابل‌ تجاوز نكنند.

اسم الکتاب : حقوق متقابل مردم و حکومت المؤلف : قدردان قراملکی، محمدحسن    الجزء : 1  صفحة : 2
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست