اسم الکتاب : بررسي نظريه هاي نجات و مباني مهدويت المؤلف : ابراهیم آودیچ الجزء : 1 صفحة : 256
فرمود:«بحجّة امّا ظاهراً مشهوراً او خائفاً مغموراً لئلا تبطل حجج الله و بيّناته».[1]
براى اين كه دلايل و براهين خداى سبحان بى اثر نشود، زمين از حجت خالى نمى ماند يا ظاهر و آشكارا يا ترسناك و مستور و پنهان در
حال تقيه است. حضرت به همين مضمون دعا مى كند: «اللّهم انك لا تخلى الأرض من حجّة لك على خلقك ظاهر أو خائف مغمور لئلا تبطل
حجّتك و بيّناتك».[2]
وجود چنين مردى براى حفظ نظام ملت ضرورى است و اگر وجود نداشته باشد مردم به هرج و مرج كشيده مى شوند.
امامت
اين پديده (لزوم امامت و غيبت امام) پايه و اساس امامت است كه
همه ى مسلمين به آن قائل هستند، بلكه عقلاى جهان آن را درك مى كنند، اما
در مذهب اماميّه از اصول دين به شمار مى رود و در دين مقدس اسلام از طرف
پروردگار عزّوجل تأسيس و بارها از طرف خداى متعال راجع به
خلافت حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) و امامت آن بزرگوار به پيغمبر خدا
سفارش شده است، ولى پيغمبر (صلى الله عليه وآله)
از ترس ترور آن حضرت و سير قهقرايى مسلمانان، تصريح به خلافت و امامت او را
به تأخير انداخت. موقعى كه به غدير خم رسيدند
جبرييل نازل شد، و آيه اى با لحن عتاب آميز به منظور عملى شدن منويات خداى
سبحان نازل كرد: ?يا ايّها الرّسول بلّغ ما انزل
اليك من ربّك و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته والله يعصمك من النّاس إنّ
الله لا يهدى القوم الكافرين?[3]; اى پيامبر آن چه را از
طرف پروردگار به سوى تو نازل شد به مردم تبليغ كن و برسان [يعنى تو رسولى و
قاصدى بايد انجام وظيفه كنى] اگر اين وظيفه
را انجام ندهى [تمام تلاش هاى بيست و سه ساله ات هدر مى رود] گويا رسالت
خود را انجام نداده اى.