اسم الکتاب : بررسي نظريه هاي نجات و مباني مهدويت المؤلف : ابراهیم آودیچ الجزء : 1 صفحة : 139
نقطه ى اوج قهرمانان اسطوره اى بودن ; سيمايى كاملاً دينى و روحانى هم دارد.
امّا جاى گرفتن مفهوم موعود در طرح كيهانى هزاره ها و رواج ادبيات رمزى و پيش گويانه راجع به زمان و علايم ظهور سوشيانت، احتمالاً
دستاورد دوران محنت بارِ سلوكيان ( جانشينان اسكندر مقدونى) است;[1] دورانى كه مؤمنان زرتشتى ناراضى از سلطه ى كافران
يونانى ـ و فرهنگ يونانى مآبى ـ به خود دل دارى مى دادند كه دوام بدى ها فقط تا پايان هزاره ى زرتشت خواهد بود و بزودى پهلوانان
اسطوره اى كهن ـ در هيأت ياوران سوشيانت ـ رهايى را به ارمغان خواهند آورد.
كار كه بر «ساسانيان» مسلّم شد، انديشه ى موعود، در چارچوب آرمان
هاى ملّى ( ايرانشهر) و مذهبى ( زرتشتى گرى ثنوى) آنان،
تجلّى تازه اى يافت: اينان، در بازبينى مفهوم سوشيانت، برخلاف آن چه در يشت
ها ديديم، كاركردهاى پهلوانى و دينى او را تا حدّى
از هم گسستند; ديگر سوشيانت قهرمانى از سُلاله ى يَلان اساطيرى نبود، بلكه
«موبدى» ـ از تخمه ى زرتشت پيامبر ـ وانمود مى
شد كه دست در كار امور رستاخيز دارد. او مردگان را برمى انگيخت; آخرين
قربانى گاو را پيش كش اهوره مزدا مى كرد و از پيه آن شربت
جاودانگى فراهم مى ساخت; و نيكان را پاداش مى داد ... از آن سو پهلوانان
اسطوره اى از خواب و بى خودى برمى خاستند و اهريمنان را نابود
مى كردند تا زمينه براى ظهور سوشيانت نهايى مهيا شود. به اين ترتيب، مى
توان ديد كه انديشه هاى نوآورانه ى زرتشت راجع به معاد و
رستاخيز، در فرآيندى طولانى، بر پيكره ى موعود(هاى) اسطوره اى هندوايرانى
تنيده شده و در داد و ستدى شگرف با آن، تكامل يافته
است.
مفهوم سوشيانت هم چنان كه از گاثاها آشكار است، ريشه در باورهاى بسيار كهن ايرانيان باستانى داشته است و بهره گيرى زرتشت
ازين مفهوم نيز در همان
[1]ـ تاريخ ايران كمبريج، (گرد آورى: احسان ريشاطر)، [ترجمه ى انوشه]، ج 3، ص 27.
اسم الکتاب : بررسي نظريه هاي نجات و مباني مهدويت المؤلف : ابراهیم آودیچ الجزء : 1 صفحة : 139