اسم الکتاب : اسلام و کثرت گرايي ديني المؤلف : لگنهاوزن، محمد الجزء : 1 صفحة : 31
بود. امرسون در يکي از خطابه هاي اوليه اش با عنوان «ليبراليسم
ديني و انعطاف ناپذيري» در 16 مي 1830 صريحاً پروتستانتيسم ليبرال را تأييد
کرد.[1]
پروتستانتيسم ليبرال شلاير ماخر، مانند فکر ديني امرسون عکس العملي
خودآگاه و تأييدي بر رمانتيسيسم رايج بود. موضوعات ويژه رمانتيسيسم که
شلاير ماخر آنها را اعلام کرد عبارت بودند از: تأکيد بر زندگي باطني،
نوآوري و خود انگيختگي، ادغام ديدگاه ديني در ديدگاه هنري و امکان اين
مسأله که حقيقت ديني مي تواند شکلهاي عجيب و غريب به خود بگيرد. تأکيد
شلاير ماخر بر استقلال دين از تعاليم و احکام اخلاقي موافق نظر بوهمي ها[2]
در رسوم اجتماعي بود. اين نکته ويژگي بسياري از نهضتهاي رمانتيک بود.
در آمريکا ادبيات رمانتيک و موضوعات آن جريان فرهنگي پر قدرتي بود
که مي توان جاي پاي آن را از امرسون تا قرن بيستم در آثار شاعراني از گروه
هاي بيتنيک[3] و هيپي[4] که بسياري از آنها به اديان شرق علاقه مند بودند و
حتي به آنها گرويده بودند، دنبال کرد. گري اسنايدر[5] شاعر مهم آمريکا به
خود و پيروانش که در جستجوي سنتهاي شرقي بودند به عنوان «انقلابي هاي
دارما»[6] اشاره مي کند.[7] وجه انقلابي بودن آنها اين بود که هنجارهاي
[2]- Bohemian: واژه «بوهمين» در مورد کوليهايي به کار مي رفت که
به خطا بر اين باور بودند که از بوهم (که در گذشته مستقل بوده و اکنون بخشي
از کشور چک است) آمده اند. اين واژه در قرن نوزدهم در اروپا و آمريکا براي
هنرمنداني به کار مي رفت که با بي بند و باري در مورد رفتار جنسي و نيز در
بر کردن لباسهاي شاد و خوشرنگ نظير لباس کوليها، رسوم اجتماعي را زير پا
مي گذاشتند.