[1]ـ دربـاره عـلت نـامـگـذارى هـمـزه وصـل گـفـتـه انـد:
((تـَوَصُّلاً لِلنُّطـْقِ بِها))، (توصّل در اينجا به معناى امكان پذير
شدن مى باشد)، با آوردن همزه وصل ، نطق به ساكن امكان پذير مى شود.
[3]ـ لازم به توضيح است كه براى تلفّظ صحيح حروف هنگام تلاوت قرآن ،
دانستن و به كـاربـردن مـخـارج و صـفـات حـروف ، ضـرورى اسـت (مـخـارج
حـروف ؛ يـعـنـى ، مـحـل تـلفّظ حروف ؛ و صفات حروف يعنى كيفيّتها و حالات
مختلفى كه در تلفّظ حروف پديد مـى آيد، مانند سختى و سستى ، روانى و كندى ،
بلندى و آهستگى و ...) ولى چون مدّت اين طرح آموزشى محدود است ناگزير تنها
به توضيح حروفى بسنده شده كه تلفّظ آنها با فارسى فـرق دارد و از مـيـان
صـفـات حـروف نـيـز بـه بـيـان چـنـد صـفـت مـهـم (اسـتـعـلا، اسـتـفـال ،
قـلقـله ، ليـن و غـنـّه ) اكتفا كرديم . به يارى خداوند رحمان در فرصتهاى
بعدى با مخارج و صفات حروف ، بيشتر آشنا خواهيم شد.
[4]ـ مربيان محترم مراقب باشند حروفى كه اداى فارسى و عربى آنها يكسان است (مانند: ق ـ س ـ ز) از سوى متربّيان اشتباه تلفّظ نشود.
[5]ـ بـراى درشـت و پـرحـجـم ادا شـدن آن ، زبـان گـود شـده و بـه
طـرف بـالا متمايل مى شود و اين حالت در مورد سه حرف (ص ، ض ، ط) نيز پيش
مى آيد.
[6]ـ تغليظ ، همان تفخيم است كه در مورد ((لام )) به كار مى رود.
[9]ـ بـراى بـيـان مـقدار مدّ، بعضى از زمان تلفّظ الف و برخى ديگر
از زمان بستن يا باز كـردن انـگـشـتـان دسـت استفاده مى كنند كه براى تقريب
به ذهن خواهد بود. معيار اساسى ، همان حـركـت اسـت يـعـنـى زمان تلفّظ يك
حرف متحرّك ، و اين زمان بر اساس انواع قرائتها ((تحقيق ، تدوير، تحدير))
متفاوت خواهد بود. هر كس بايد قرائت خود را معيار قرار دهد.
[10]ـ در جزوه روخوانى ، با رموز سجاوندى آشنا شديد.
[11]ـ ادغـام كـبـيـر آن اسـت كـه مـُدغـَم متحرك باشد و چنانچه در
حرف بعدى ادغام شود، بايد اول سـاكـن گردد، بدين جهت آن را ادغام كبير
نامند و اگر مدغم ساكن باشد آن را ادغام صغير مى نـامـند كه خود بر سه نوع
است : متماثلين ، متقاربين و متجانِسين كه شرح آنها در درس چهاردهم گذشت .
[17]ـ نـاگـفـتـه نـمـانـد كـه آن مـعـجـزات نـيـز در كـتابهاى
تاريخى ثبت و ضبط شده و با بررسى هاى تاريخى ، صحت و واقعيت آنها نيز ثابت
مى گردد، ولى آنها همگى از نظر رتبه ، پس از قرآن مجيد قرار دارند.